منعزل


معنی انگلیسی:
retired

لغت نامه دهخدا

منعزل. [ م ُ ع َ زِ ] ( ع ص ) گوشه گزین و دور. ( آنندراج ). گوشه گیرنده و دورشده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به انعزال شود.

فرهنگ فارسی

گوشه گزین و دور . گوشه گیرنده دور شده.

پیشنهاد کاربران

عزل شدن قهری
برکناری شدن بصورت خودکار
زمانی که شخصی شایستگی منصبی را از دست داشته باشد
طبق ماده ۸۰ قانون مدنی: " اگر واقف، وضع مخصوصی را در شخص متولی، شرط، کرده باشد، و متولی، فاقد آن شرط گردد؛ منعزل می شود. "
منعزل: عزل خودبخودی و قهری. عزلی که از قانون ناشی می شود. به عبارت روشن تر؛ ترتیب عزل را قانون معین کرده است.
ساقط شدن قهری است.
خود به خود عزل شدن ماده 80 ق. م
عزل شده، برکنار شده
تردشده=مترود

عزل - برکنار شدن
کنار گذاشته شده از اداره ی تجارتخانه. 400ق. ت
هرگاه وصف خاصی که در متولی شرط شده باشد ازبین برود متولی منعزل میشود
ماده ۸۰ قانون مدنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس