رخوه

لغت نامه دهخدا

رخوه. [ رِخ ْ وَ / وِ ] ( از ع ، اِمص ) رِخْوة. دردی است که اندام را سست گرداند و در اصل لغت به معنی نرمی وسستی است. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) :
ناخس و رخوه کاسر و ضاغط
و آن مفسح کز او عضل شد چاک
( از نصاب الصبیان ص 47 )
و رجوع به رِخْوَة شود.

فرهنگ فارسی

دردی است که اندام را سست گرداند و در اصل لغت بمعنی نرمی و سستی است .

پیشنهاد کاربران

زمین سست ( از نظر جغرافیایی وحقوقی )
در ماده ۱۳۸ ق. م به معنای زمین که خاک سست و نرم دارد .

بپرس