تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوری کردن، اجتناب کردن. . . فرار کردن از کسی یا چیزی. The burglar gave us the slip, but we're in pursuit

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به تفاهم رسیدن. . به درک متقابل رسیدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکیبایی نشان دادن. . صبوری کردن. . صبر پیشه کردن معادل آن دو عبارت زیر می باشند: Learn patience Exercise patience

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( دفتر، کتاب، جزوه ) با صحافی سیمی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دل به دریا زدن به خود جرات دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشمول اخراج از کار بودن . Eligible employees are not under notic کارمندان واجد شرایط تحت خطر اخراج نیستند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشته هر چیزی که با حروف الفبا بیان می شود. that editorial was a fine piece of writing آن سرمقاله نوشته خوبی بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( آب، گاز و بخار ) طغیان کردن، بالا آمدن/رفتن. ( احساسات، خشم، هیجان ) بالا زدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم آمدن. . چیزی به اندازه کافی نداشن To begin to not have enough of something; to begin to have a shortage of something

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تلافی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی را به زور قبولاندن. چیزی را تحمیل کردن ( مثلا یک قانون ) . چیزی را بزور عبور دادن ( مثلا از یک دریچه یا روزنه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( به کسی ) کشیده زدن. . معادل واژه slap

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Catch sight of sb/sth کسی یا چیزی را از دور زیر نظر گرفتن کسی یا چیزی را پاییدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تدارک دیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با احتیاط عمل کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دندان کشیدن و خوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم چران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متوجه ساختن آگاه ساختن به

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با نارضایتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوکرصفتی. . فرمانبرداری محض

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفع زباله

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be due to sb به معنی مدیون کسی بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لمس به شهوت خارج از رضایت طرف مقابل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه دیسک در کشاورزی