tendering


معنی: مراقب

مترادف ها

مراقب (صفت)
attentive, watchful, vigilant, observant, guarding, observing, contemplative, meditating, open-eyed, preserving, scrutinizing, wide-awake, tendering

تخصصی

[نساجی] سستی - پوسیدگی - کم دوام شدن - کاهش یافتن دوام
[پلیمر] پوسیدگی

پیشنهاد کاربران

برگزاری مناقصه - فرایند انتخاب بهترین و مقرون به صرفه ترین شرکت برای تهیه کالا یا انجام کار همراه با طی مراحل درخواست ارایه پیشنهاد از چندین شرکت به منظور تامین کالا یا انجام کار مورد نظر

بپرس