پیشنهادهای علی رضا آژیر (١٧)
چورت در لهجه هزارگی به معنی فکر کردن عمیق و غور کردن است
در لهجه هزارکی معنی وش وُش= دیدن ، حواس جمع ، زیرک هزاره ها در لهجه گفتاری شان اوشیار ، وشیار تلفظ میکنند و در نوشتاری هوشیار
وش در لهجه هزارگی وش= دیدن ، حواس جمع ، هزاره ها در لوظ شان هوشیار تلفظ نمی کنند بجایش میگویند اوشیار ، وشیار و در نوشتاری مینویسد هوشیار
شار در قدیم پسوند نام شاهان گرشستان بوده شاران گرشستان و شیران بامیان
در لهجه هزارگی قی هم به معنی دست هست و بعضی مناطق هزاره نشین پا را قی میگویند و قیله هم به معنی ریز ریز یا ریزه کردن چیزی
در لهجه هزارگی همینه. بمعنی شگرد، فن، چگونگی کار کرد یک چیز، یا چگونگی انجام دادن چیزی، روش راه اندازه کاری، یا چیزی است. چلش. بحیث صفت بمعنی کاربرد ...
تندیس های که در زمان ورود لشکر اعراب در هژیرستان مرکز زابلستان پیدا میکردند و آنها میشکستاندن و زیور آلات اش را با خود میبردند و به دروغ میگفتن بت زو ...
بَیو در لهجه هزارگی شخصی مال دار و صاحب زمین و کسانی که اسب و بز و خر و گاو و گوسفند و شتر داره زیاد میگویند فلان بای و بای معنی باختن و شکست را هم م ...
تال در لهجه هزارگی شاخه های درخت که صاف و مستقیم باشد و برای نهال شانی مناسب باشد. و تاله سبزه زار که در کوه و کمر و دره باشد
تال در لهجه هزارگی شاخه های درخت و تاله به معنی سبزه زار که در کوه دره باشد
قرغیز ها ترک نیستن
مردم هزاره به آدمی که در اثر حادثه جانش ناقص شده باشد و یا مادرزادی ناقص باشد نیم کِله می گویند
هزاره ها به کسانی که نقص مادرزادی و یا در اثر کدام حادثه جسم شان آسیب ببینه و ناقص شوه میگویند نیم کِله شده
نُل یا نول در لهجه هزارگی همان منقار مرغ و پرنده هست
در لهجه هزارگی بِییَه =قد و قامت و بِیـَه = بیا بیریم
درود. در لهجه هزارگی قَید =تنگ و چِفت و کیپ هم معنی میدهد
جفت، چیفت، کیپ، تنگ، قید در لهجه هزارگی بسیار کاربرد فراوان دارد