پیشنهاد
٠

وارد رقابت سیاسی / انتخاباتی شدن ، وارد گُرد سیاست شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

throw /pour cold water: آب پاکی را ریختن، تو ذوق کسی زدن، دمغ کردن، حال گیری کردن. این اصطلاح از ریختن آب سرد بر روی آتش که باعث خاموش شدن اش میشه گر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیگه بهتر تر😂، چه بهتر دیگه، فبها، نور علی نور دیگه!!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تصمیم بی برو برگشت گرفتن، کار از کار گذشته ، کاریه که شده، دیگه نمیشه کاریش کرد!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر ذره بین بودن ، مضنون ، سوژه، مورد سو ظن بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از قانون تبعیت یا پیروی کردن، اطاعت امر کردن، سر به زیر بودن در مقابل قانون

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سست بنیاد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی پایه و اساس، مثل تار عنکبوت متزلزل، بدون آمادگی ، بدون آماده سازی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل برق و باد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بد تلقی شدن از سوی جامعه، اتیکت ناجور خوردن از جامعه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد قبول ( عامه ) واقع شده ، پذیرفته شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بهترین نمونه ، مثال بارز، الگو ، سرمشق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جواب سر بالا دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خواب دیدی خیره، زهی خیال باطل ، به دلت صابون نزن، کور خوندی، اصن فکرشم نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خارج از توان ، خارج از تحمل . به جای out of میشه beyond گذاشت و باز هم همون معنی رو میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همرنگ جماعت شدن . مترادف : when in rome , do as romans do

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنج عزلت، در پیله به سر بردن، ز غوغای جهان فارغ

پیشنهاد
١

این خط و این نشان