پیشنهادهای رهگذر (٩,٣٧٨)
قلمرو بین دو دنیا
یه شات قهوه خوردم یه شات قهوه زدم
باورنکردنی مغز ترکون
دارم شاخ در میارم مغزم سوت کشید باورم نمیشه
شمع ها را فوت کن
لگد به بختت نزن شانست از دست نده شانست خراب نکن
به تو ربطی نداره
نذر کردن عهد بستن
مجبورم کردی
تن کسی مورمور کردن
تو دردسر افتادم
آروم باش
یه دفعه نپر وسط مزاحم نشو خودتو ننداز وسط ماجرا
ورود ناگهانی ورود بدون اجازه و مزاحم گونه
گشاد کردن
جذب شدن
ناهموار تکه تکه
گلوله گلوله شدن
ماسیدن کرم ماسیدن کرم پودر
قفل گیر کرده
قفل در گیر کرده
حلقه ام توی انگشتم گیر کرده
داشتم خفه میشدم
خیلی کارت درسته
حالا حالاها باهات کار دارم
طفره رفتن اجتناب کردن دوری کردن از چیزی ( معمولا عمدی ) طفره رفتن از پاسخ دادن/مسئولیت/قانون/سوال اجتناب کردن با زیرکی
از سوال طفره رفتن از پاسخ دادن طفره رفتن
از پاسخ دادن طفره رفتن
این انگار درسته
دارم لذت میبرم
خانه اجاره ای برای تعطیلات
عاشق انجام کاری بودن
تلاش مضاعف کردن
داری اخلاق گند و افتضاح
زشت و بیریخت
نمی خواستم احساساتت را جریحه دار کنم
سرم توی کار خودمه از دردسر دوری میکنم
شب امتحانی درس خواندن لحظه آخر دست خوندن
باهاش حال میکنم ازش خوشم میاد حس خوبی بهم میده
موافقم!
بیا یه چیزی رو روشن کنیم بیا روراست باشیم
بغل کردن بچه بغل گرفتن بچه
پیشکش
ظاهرش عالیه
اهمیتی نمیدم
بهم بر میخوره
به خودم میگیرم
دست فرمونت خوبه
برگزاری جشن عروسی دور از محل زندگی عروس و داماد
گوشت وسط همبرگر