پیشنهادهای رهگذر (٩,٧٠٩)
پز چیزی رو به کسی دادن
حواست باشه! از قبل اطلاع یا خبر دادن هشدار دادن گوشی را دست کسی دادن هشدار یا خبر دادن از قبل هشدار کوچک آماده باش دادن
بریم یه دور بزنیم بریم یه چرخ بزنیم
صداشو جایی در نیار صداشو در نیار
دست بجنبون
خطر از بیخ گوشمون گذشت
سرزده وارد جایی شدن
از کوره در رفتن
شانست امتحان کن یه فرصت بهش بده
دوشادوش یکدیگر
حساب بی حساب
چیز خاصی نیست
دست کسی رو خوندن
حرف زدن راحت تره، کنتور هم نمیندازه همش حرفه کو تا عمل!
به کسی رفتن به کسی بردن
به موقع بیا
وقت خوابه
عجله کن زمان داره میگذره
خیلی سرم شلوغه
لاو تو لاو عشقی مشقی
اسکل مسکل
ظرفیتم پر شده از پا در آمدم
امروز حال و حوصله ندارم
امروز خود همیشگیم نیستم
اعصابم خورده
کلافه ام
به رخ کشیدن
زبون درازی کردن یکی به دو کردن
بذارش کنار
بذارش بیرون
خودبخود حل میشه به مرور درست میشه
اگر اجازه بدی
فقط یه ذره
حواسم به گذر زمان نبود
جواب دندان شکن
بالاترین کیفیت بهترین
ادعای خسارت کردن
رفیق معمولی
تو کَفِشم!
باز شود دیده شود
اسکل گلابی!
سیریش پیگیر
دو دره بازی
لاو ترکوندن معاشقه
گیر سه پیچ
سرزدن به کسی بدون خبر قبلی سرزدن به کسی بدون دعوت
باشه حتما انجامش میدم کافیه مورد قبوله کارو راه میندازه
همچین کاری از او بعیده
داستان داستان سازی حاشیه دردسر بزرگنمایی یک موضوع کوچک
من حوصله این داستانها ندارم