پیشنهادهای رهگذر (٩,٦٢٦)
ای لعنت به این شانس !
شانس گند من! اینم شانس گند منه!
چیزی را هضم کردن چیزی را درک کردن تو کَت کسی رفتن
هضمش نمیکنه تو کتش نمیره درکش برای سخته
آدم نمکدون آدم بی مزه ( کنایه آمیز )
اینقدر نمک نریز ! اینقدر مزه نریز ! ( کنایه آمیز )
سرزده وارد جایی شدن یهویی و ناگهانی وارد جایی شدن
کولی بازی در آوردن بی جهت شلوغش کردن توجه دیگران به خود جلب کردن آبروریزی کردن
لات کوچه خلوت پر شر کم زور همش هارت و پرت میکنی کاری نمیکنی فقط ادعات میشه کاری نمیکنی
منو سیاه نکن من خودم زغال فروشم
حواس کسی را از چیزی پرت کردن فکر کسی را از چیزی دور کردن
حواس کسی را از چیزی پرت کردن
دندونم درد میکنه
خلع سلاح شناختی
خلع سلاح تضعیف
کاملا باهات موافقم کاملا باهات هم نظرم
ضجه زدن گریه و زاری و سوگواری کردن برای کسی
سرزنده و پر انرژی
چقدر مضحکه!
مسخره ست!
دیر مست میشم
کسی که اهل مشروب خوردن نیست کسی که از نوشیدنی های الکلی پرهیز می کنه
بصورت فشرده به کسی آموزش دادن
خیلی ناراحت بودن دمق بودن پکر بودن
خوبی ها را دیدن جنبه مثبت را دیدن
چسباندن به ماشین جلویی سپر به سپر حرکت کردن با ماشین جلویی
تن دادن به یک خواسته یا لذت خود را راضی کردن به خود یا دیگری حال دادن
فناوری هراس فناوری گریز ترس از فناوری
کسی را ترساندن
تو خیلی ماهی/ مهربونی
بیخیال بابا
قیافه جدی به خود گرفتن
تاوانش رو دادم
ریغِ رحمت را سر کشیدن
تجدید قوا کردن
یه لحظه حرفتو نگه دار
یه تخته اش کمه
یه تخته اش کمه!
با عقل جور در نمیاد
کم کردن مصرف چیزی
خوش آهنگ ناقوسی پر طنین
دلاورانه
زنگ ناقوس
باهام راه بیا بهم سخت نگیر
جلو بازو زدن
افکار منحرف را بذار کنار دست از افکار کثیف و منحرف بردار
به مردم رو بدی سوارت میشن بهشون رو بدی سوارت میشن
کلا قید مردها، قرار گذاشتن و ازدواج را زده ام تصمیم قطعی گرفته ام که بیخیال مردها، قرار گذاشتن و ازدواج بشم
کلا کنار گذاشتن قید چیزی را زدن دور چیزی را خط کشیدن تصمیم قطعی گرفتن
غافلگیر شدم شوکه شدم یکه خوردم