پیشنهادهای رهگذر (١٠,٢٨١)
شاغل بودن در حال انجام کار یا فعالیت کاری بودن
سر کار حضور داشتن هم اکنون سرکار بودن
شیک مجلسی
لیاقت داشتن
بس کن اذیتم نکن رو اعصابم نر گیر نده سربه سرم نذار
عذاب وجدان ندارم
کسی را رسوا کردن درمورد کسی افشاگری کردن آبروی کسی را بردن
مدارک و شواهد دادگاهی
مدارک دانشگاهی
به بدترین شکل جور نشدن
از چشم کسی افتادن
مدام اسم کسی را صدا زدن
چشمها را تنگ کردن چشمها را جمع کردن
قلمرو بین دو دنیا
یه شات قهوه خوردم یه شات قهوه زدم
باورنکردنی مغز ترکون
دارم شاخ در میارم مغزم سوت کشید باورم نمیشه
شمع ها را فوت کن
لگد به بختت نزن شانست از دست نده شانست خراب نکن
به تو ربطی نداره
نذر کردن عهد بستن
مجبورم کردی
تن کسی مورمور کردن
تو دردسر افتادم
آروم باش
یه دفعه نپر وسط مزاحم نشو خودتو ننداز وسط ماجرا
ورود ناگهانی ورود بدون اجازه و مزاحم گونه
گشاد کردن
جذب شدن
ناهموار تکه تکه
گلوله گلوله شدن
ماسیدن کرم ماسیدن کرم پودر
قفل گیر کرده
قفل در گیر کرده
حلقه ام توی انگشتم گیر کرده
داشتم خفه میشدم
خیلی کارت درسته
حالا حالاها باهات کار دارم
طفره رفتن اجتناب کردن دوری کردن از چیزی ( معمولا عمدی ) طفره رفتن از پاسخ دادن/مسئولیت/قانون/سوال اجتناب کردن با زیرکی
از سوال طفره رفتن از پاسخ دادن طفره رفتن
از پاسخ دادن طفره رفتن
این انگار درسته
دارم لذت میبرم
خانه اجاره ای برای تعطیلات
عاشق انجام کاری بودن
تلاش مضاعف کردن
داری اخلاق گند و افتضاح
زشت و بیریخت
نمی خواستم احساساتت را جریحه دار کنم