تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفأل به معنای آگاهی یافتن و فهم از سرانجام کاری تفأل= فهم از آینده و پیش بینی از نتیجه حاصل شده از انجام کاری که هنوز صورت نگرفته است تفأل زدن= برد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی رحم و وحشیانه با خوی و خصلت درنده و وحشی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاسیان= بغض و گریه شدید گیر کرده در گلو، غم و اندوه خیلی زیادی که وقتی به یک منزل عزیزی میروی و میبینی اون عزیز فوت کرده بغض شدید گلو که حس خفه شدن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستمع الازاد= شنونده مستقل ، مشاهده گر در یک جمع فارغ از هر گونه پرسش و پاسخ ، کسی که در جمعی حضور دارد و بود و نبود آن هیچ تاثیر و تداخلی در آن جلسه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محتاج به واکنش، وادار کردن به انجام کاری، مجبور ساختن به اقدام ، به اجبار و علی رغم میل باطنی کسی او را به کاری واداشتن، مجبور کردن به اقدام متقابل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قایق بزرگ یا کشتی کوچک موتوری ، قایق بزرگی که با نیروی موتور حرکت می کند و پارو یا بادبان ندارد جهت حمل بار و مسافر ، بیشتر حمل بار از کشور های حاشی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

رند انسان کامل و با هوش و زیرک که خود را از قید و بند آداب و رسوم مردم و سخن دیگران و مادیات دنیوی رها کرده است و خوشحال و مثبت اندیش است و خوب وخوش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتقاق مترادف استنتاج ، نتیجه گیری ، جستجو ، بهره برداری ، برگرفته ، نتیجه گیری شده، بدست آمده از

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَردُوز = از �بر � پسوند فعل ( مثل برافراشته، برخورد ) دوز �دوختن� تشکیل شده است دوختن به معنای بخیه کردن، وصل کردن دو چیز به یکدیگر ، اتصال دو تکه پ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شَند به معنی پراکنده، خرد، ولو ، نرم شَند کردن = خرد کردن، پراکنده کردن، نرم کردن مثلاً یک مقدار خاک یا ماسه کنار حیاط چندین سال مانده و الان بسیار س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَلگُو، وَلگِو در گویش مردم مناطق روستایی شهرستان شازند استان مرکزی به محل تقاطع جوی و نهر آب ولگو می گویند که برای آبیاری هر تکه زمین سمت دیگر نهر ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیوان به معنای زنده بودن از یک کلمه دو بخشی که از حی و وان تشکیل شده است حی به معنی زنده، بشر ، حاضر ، جان و وان هم به معنای دارنده است ، جاندار، زند ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیوان از کلمه�حی� به معنای حاضر، زنده، وجود، حیات، زندگی موجود، بشر ، انسان ، جان و بخش دوم �وان� که به معنای دارنده و محافظ است تشکیل شده است به معن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعریفی که از کلمه پادمان در خصوص آژانس انرژی اتمی عنوان می شود گنگ و دقیق نیست برای روشن شدن استفاده از کلمه پادمان در خصوص برنامه هسته ای ایران اینگ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعریف معقول برای کلمه سیاست به نظر من : تدبیر و تصمیم گیری و خط مش گذاری در جهت راهکاری سودآور و هوشمندانه بر اساس پیش بینی اتفاقات و مسائل آینده را ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترفند، سیاست ، تدبیر پیشبرد هدف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پولتیک به معنای ترفند، تزویر ، روش سودآور ، سریع و هوشمندانه، حیله، چاره و راه حل زودبازده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکانیسم=ساز و کار ، فرآیند ، طریقه ، مراحل منظم و پی درپی برنامه ریزی شده برای انجام کاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروتکل به معنای آیین نامه ، رویه ، آداب و رسوم ، موافقت نامه، قرارداد، دستورالعمل، مقرارت انجام کاری، توافق نامه دوستان توجه کنید که پادمان مترادف با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پادمان اسم مصدری که از پاییدن گرفته شده است و به معنای تعهدی که در خصوص انجام کاری داده می شود، سپرده حسن انجام کار ، وثیقه، ضمانت نامه ، ضمانت حسن ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَگ به زبان فارسی گویش مردم هزاره افغانستان به یکصد هزار افغانی یک لَگ گویند مثلاً بجای یک میلیون افغانی می گویند ده لَگ افغانی با بجای 150، 000 افغ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفره ای که از سطح زمین به پایین تنورهای زمینی وصل شده است و معمولاً با توپی از نخ یا پارچه که جلوی حفره می گذارند، میزان هوای آتش تنور را تنظیم می کن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بختیاری پیت= بی قرار، پیچ و تاب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غضب معنای کینه هم می دهد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رحمت به معنای لطف کردن، محبت کردن هم هست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قَشقَه ( یا قَشقِه هم در بعضی از مناطق گفته می شود ) : در زبان و گویش لری و بختیاری به انسان و یا حیوان بدشگون، بد یمن، برعکس ، عوضی ، به شخصی که هر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وابسته، مربوط، ارتباط داشتن، برقرار بودن ربط بین، ربط، وابستگی، وابسته بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وابسته، مربوط، ربط داشتن، وابسته بودن، ارتباط داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بمنچه یا بمچه به زبان لری یعنی پس گردنی، تو سری