پیشنهادهای Elisa (١٦)
٤٧
١ سال پیش
٠
وارد بحث شدن، وارد مناقشه شدنGot into an argument
١ سال پیش
٠
منظور کسی را گرفتن، منظور کسی را متوجه شدن
١ سال پیش
٢١
دارا بودن، در برداشتن، ارائه دادن
١ سال پیش
١
دستگاه ارتباطی
١ سال پیش
٠
Usher in. وارد عمل شدن، دست بکار شدن
١ سال پیش
٣
Pack up بسته بندی کردن
١ سال پیش
٢
فعالیت های تحصیلی
١ سال پیش
٠
فرضیه ی عقلانی
١ سال پیش
٣
Very fashionable Example:these jackets are all the rage. این پیراهن ها مد روز هستند.
١ سال پیش
٠
جدا کردن، دور کردن
١ سال پیش
٠
به ارث بردن
١ سال پیش
٠
نقل مجلس
١ سال پیش
١
سبک زندگی جایگزین٫ سبک زندگی غیرمعمول
١ سال پیش
٠
از بین بردن، از شر چیزی خلاص شدن ( با عرق کردن )
١ سال پیش
٦
محدود شدن، کوچک شدن، جمع شدن
١ سال پیش
٠
اقدامات پیشگیرانه