پیشنهادهای سعید جعفری (٣٨)
تداعی شدن: به یاد آوردن
دل سپردن: عبارت کنایی به معنای مطیع و فرمانبردار شدن است
ریخته بال: کنایه از در لک رفته
درود مترادف شناسنده ناآشنا نمی شود. ناآشنا متضاد با شناسنده است. لطفا فرهنگ را درست کنید.
روابط خانوادگی ارزنده تر از روابط دیگر از جمله روابط دوستانه است.
پادکست: تارآوا
پیشه ور: صنعتگری که با دست یا ابزارهای دستی کار می کند.
آنارشیست: دولت ستیزی
ارگان: 1 - اندام ( هریک از بخش های متمایز در پیکر موجود زنده که کار یا کارهای ویژهای انجام میدهد ) [فرهنگستان] 2 - ترجمان ( نشریهای که بیانکنندۀ ...
سهل ممتنع: دشوار آسان نما
آباژور: نورتاب [فرهنگستان]
ویدئوکنفرانس: دورسخنی [فرهنگستان]
دیس اینفورمیشن: دُژ آگاهی، دژاطلاعات [فرهنگستان]
نیم تاب: کم فروغ؛ مانند: روز چو شمعی به شب، زود رو و سرفراز / شب چو چراغی به صبح، کاسته و نیم تاب ( خاقانی )
تحمیل کردن: قبولاندن
گژ: ابریشم یکی از معناهای گژ ابریشم است این واژه را در غژگاو، غژغاو و قزاکند می بینیم. که در همه آنها شکلی از گژ دیده می شود. غژگاو گاوی است که پشمی ...
اقدام کردن: گر نیاراید پای تو بدین عزم رکاب / غز مدبر بکشد باز عنان تا خاور
داغ دیده و رنج کشیده بی گمان خلق جگرسوخته را دریابد / چون ز درد دلشان یابد از این گونه خبر ( انوری )
شاعر: سراینده، چامه سرا، چامه گو، سخنور، سخن سالار، سخن گستر، سخن پرداز، سخن سرا، شعرساز، سخن ساز، شعرسرا
احیا: جانبخشی
عزت نفس: بزرگ منشی
کشورداران
در برابر فارسی برای مرشد نوشته اید شاگرد که نادرست است. می توان به جای آن استاد را نهاد.
نغز
رشک ورز
بی توجه: اگر بر تن خویش سالار و میرم / ملامت همی چون کنی خیرخیرم ( ناصرخسرو )
سونامی: کوهابه
خودجوش: بدون تحریک کننده بیرونی
مترادف چغز: داروک ( قورباغه درختی )
ریزاندامگان
به گرو کردن: به امانت گذاشتن
نیروی نظامی: نیروی رزمی
بی مهرگان انبوه زی، بی مهرگان پرگنه زی، بی مهرگان اجتماعی، بی مهرگان اجتماع زی
موجود: هستمند، هستومند
کاراندام شناسی [فرهنگستان]
مهندسی ژنتیک
آتشبار
کوکه ( فرهنگستان )