پیشنهادهای Asouleh Moradi (٤٥)
چوغ الف هم گفته میشه.
با طیب خاطر یا فراغ بال
تست فقط به سلامتی نوشیدن نیست ها. یک سخنرانی کوچیک پیش از نوشیدن و معمولا به افتخار کسی است که به سلامتیش مینوشند.
قرارگاه
گزین گویه هم برخی جاها میشه به کار برد.
از رسم روز افتاده
نونوار
در عربی میگن فرشاة! معرب فرچه است گمونم.
سر باز زدن
حاشا و کلا
ظاهرا کلمه پادشاه هیچ ربطی به شاه ندارد و گویا پاتخشا بوده است.
پهلو گرفتن
به گل نشستن کشتی
احتمالا دخیل از فرانسوی l�che به معنای جبون
بر حسب اتفاق
نظافت اساسی
جانانه، تمام و کمال
بدقلق
اره چارچوب دار
صورت بندی شده
متلون المزاج
بلندپروازی
نابلد
جلوه
به خشم دریا ( طوفان دریایی ) نیز گفته میشود.
گرماگرم
طبقه بندی شده ( در مورد اطلاعات )
در کانتکست های فلسفی معمولا به کتمان حقیقت است.
معادل فارسی صورتی
بز بلاگردان
متن غامض و مغلق
آسمانه تخت
پرداخت نشده ( سنگ، طلا، فلز. . . )
ساخت و ساز
بر سبیل
تعارف و تکلف
با کاه پر کردن حیوانات مرده جهت تاکسیدرمی
کوتاه سخن این که
مخلص کلام
آن طور که از ظواهر امر پیداست
پسامرگ/پسامرگی
از خلالِ
به معنای صریح کلمه
اساسا