دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
پرداختن
غرق در چیزی بودن شدیدا درگیر چیزی بودن
بعید دور از ذهن
material اطلاعات مطالب
کلافه کننده
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
سلام دوستان معادل مصطلح و امروزی wardrobe department توی فارسی چی هست؟ بخشی هست که لباسای بازیگرا رو اونجا نگهداری میکنن.
سلام دوستان این اصطلاح توی فارسی معادلی داره؟ My mother was all over me like a blanket. منظورش اینه که مادرش نظارت شدیدی روی زندگیش داره و توی کاراش دخالت میکنه.
سلام دوستان🙋🏻♀️ توی انگلیسی بعضی از احساسات رو با رنگ بیان میکنن. مثل: - I feel blue - she saw red - I was green with envy توی فارسی هم چنین اصطلاحاتی داریم؟ ممنون میشم بهم بگین🙏🏻
جدیدترین پاسخها
اخوان ثالث میفرماید: کاندران بافضله ی موهوم مرغ دورپروازی، چار رکن هفت اقلیم خدا را در زمانی بر می آشوبند. مرغ دورپرواز کیست یا چیست؟
یعنی با یک اتفاق خیلی کوچک و جزئی، زمین و زمان بهم میریزه.
صاف ایستاده بود یا خم شده بود؟
خیلی طول نکشید.
چون ویک به تمرین عادت نداشت، زود خسته شد.
اصطلاح انگلیسی معادل " بین بد و بدتر گیر کردن بین دو چیز که هر دو به یک اندازه خطرناکند"
- Caught between a rock and a hard place - on the horns of a dilemma - at a crossroads