تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچ داده شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

همین که ، همانا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُلمیز ( گُل میز )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از پیش معلوم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حتی اگر فقط

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشخص شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غرق چیزی شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کَندن مثال : They had so much trouble prying money loose from local elites کندن پول از نخبگان محلی ، برایشان دردسر داشت .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سر بر آوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Wrest something away from someone چیزی را از دسترس کسی دور کردن چیزی را از چنگ کسی گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال : Bountiful source of revenue منبع درآمد پربار منبع درآمد غنی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فشار مثال : They were a serious political constraint that kept us away from making more effective decision . آنها فشار سیاسی جدی ای بودند که مانع ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در جا زدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناچار به مصلحت اندیشی مثال : Sultan was not hemmed in by the rights of local elites سلطان ناچار نبود در خصوص حقوق نخبگان محلی ، مصلحت اندیشی کند .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناچار بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دور از ذهن نبودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برگرفته شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تطابقی پیدا کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام و کمال

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتلا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقط ، تنها مثال : For they could often just take over the bureaucracy . . چرا که تنها ( فقط ) کافی بود بوروکراسی را در دست بگیرند . با توجه به کل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک خریداری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظیر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسترگاه داده بستر داده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

رده مند