محمد عزیزی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pronounced dead: اعلام رسمی زمان مرگ فوت شدن/کردن H ...

جدید ٧ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a stand against: ایستادگی کردن در برابر ایستادن در ب ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make calculation: محاسبه کردن

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage a protest: رسما اعتراض کردن

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring about a revolution: انقلابی ایجاد کردن انقلابی رقم زدن

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat book: کتاب قطور

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slim book: کتاب نازک

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the rocks: به سنگ خوردن ( استعاره از به سرانجا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

block the viwe: جلوی دید را گرفتن مانع از دیدن شدن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talks break down: به شکست انجامیدن گفتگوها

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dicisive battle: نبرد سرنوشت ساز نبرد تعیین کننده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

providing simultaneous translation: ارائه کردن ترجمه همزمان

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disturb ecological balance: بر هم زدن تعادل زیست بوم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badly need: بد جوری احتیاج داشتن you badly nee ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

away match: بازی خارج از خانه ( فوتبال )

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attend a lecture: شرکت کردن در جلسات سر کلاس ( دانشگا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

create awareness: ایجاد آگاهی ایجاد کردن آگاهی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huge aversion: بیزاری زیاد تنفر زیاد نفرت زیاد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tree lined avenue: خیابان درخت کاری شده خیابانی که در ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minute amount: مقدار خیلی کمی مقدار ناچیزی I only ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

picturesque location: مکان دیدنی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a slight alteration: تغییری جزئی ایجاد کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speedy access: دسترسی سریع

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acknowledge your sources: ذکر کردن منابع خود

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adopt a position: موضع اتخاذ کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adopt an approach: رویکرد اتخاذ کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolutely appalled: کاملاً وحشت زده کاملا شوکه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolutely absurd: کاملا پوچ

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dilapidated building: ساختمان کلنگی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look of disapproval: نگاه حاکی از نارضایتی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sharply critical: به شدت انتقادی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roundly criticised: به شدت مورد انتقاد قرار دادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

president of federation: رئیس فدراسیون the President of the ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

richly deserved: بسیار شایسته کاملا مستحق

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose customers: از دست دادن مشتری

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ground offensive: تهاجم زمینی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greatest regard: بیشترین احترام

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest regard: بالاترین احترام

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tough choice: انتخاب سخت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put off making decision: به تاخیر انداختن تصمیم گیری

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

much prefer: بیشتر ترجیح دادن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sensible decision: تصمیم معقول

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a degree of uncertainty: درجه ای از عدم اطمینان درجه ای از ع ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

differences exist: بوجود آمدن اختلافات

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over sensetive: بیش از حد حساس

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minor member: عضو کوچک

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a major impact: تاثیر عمده ای داشتن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gain marks: گرفتن نمره نمره گرفتن gaining good ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early start: شروع زود هنگام

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disappointing start: شروع دلسرد کننده شروع نا امید کننده

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mark the beginning of the end: کلید زدن آغاز پایان ( چیزی )

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great strides: گام های بسیار بلند

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a shortcut: میانبر زدن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is hoped: امید است

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ignore the fact: نادیده گرفتن واقعیت

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appetizing aroma: بوی اشتها آور

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appetising aroma: بوی اشتها آور

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a must: این یک ضرورت است

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acrid smoke: دود غلیظ

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blacken someone's name: نام کسی را لکه دار کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

far off place: جای دور جای پرت she is always trav ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

far flung place: مکان دور افتاده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat people: افراد چاق

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slim people: افراد لاغر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crackling sound: صدای ترق تروق

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rustling sound: صدای خش خش

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

almighty bang: صدای مهیب

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

machine humming: صدای ماشین

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratching sound: صدای خراشیدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wind was whistling: باد زوزه میکشید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the patter of rain: ( صدای ) چک چک باران

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a great future ahead: آینده ی بسیار خوبی در پیش داشتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deprived regions: مناطق محروم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marine pollution: آلودگی دریا

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crops fail: خرابی محصولات کشاورزی از بین رفتن م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appalling condition: وضعیت وحشتناک

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

troubled region: منطقه نا آرام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fish stocks: منابع آبزی ذخایر آبزی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call a ceasefire: آتش بس اعلام کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armed troops: نیروهای مسلح

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy task: کار آسان کار راحت

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug baron: سلطان مواد مخدر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring about peace: صلح به ارمغان آوردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detailed report: گزارش تفصیلی گزارش همراه با جزییات

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acts of terrorism: اقدامات تروریستی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tackle crime: مقابله با جرم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

argue convincingly: دلیل متقاعد کننده آوردن دلیل قانع ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

act within the law: قانونی عمل کردن در چهارچوب قانون عم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

touch on issue: لمس کردن مسئله

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

physicists: فیزیکدانان

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world record holder: دارنده رکورد جهانی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break the world record: شکستن رکورد جهانی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set a new world record: ثبت کردن رکورد جدید جهانی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear stance: موضع شفاف موضع روشن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soaking up the sunshine: آفتاب گرفتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruling power: قدرت حاکم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy music: موسیقی شاد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a habit of something: به چیزی عادت داشتن/کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fellow criminal: هم دست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pass rates: محدوده ی نرخها

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tire tread: آج لاستیک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tyre tread: آج لاستیک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at a loss for words: بند آمدن زبان قاصر بودن زبان از بیا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn someone against someone else: شوراندن کسی علیه کسی دیگر she is t ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative thoughts: افکار منفی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rocket propelled: موشک انداز ( دستی )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost out to: باختن به باخت دادن به he lost out t ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bow to: تعظیم کردن به سر تسلیم/ تعظیم فرود ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pass someone by: بی نصیب گذاشتن who feels life is ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water bill: قبض آب

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone ticking off for something: گیر دادن به کسی برای چیزی the dire ...

٥ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در کل مدرسه او فردی با بیشترین همف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run around after someone: دنبال کاهای کسی دویدن کارای زیادی ب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breakaway group: گروه جدایی طلب

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dice up: نگینی خرد کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whatever the price: به هر قیمتی شده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slimming drug: داروی لاغری

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

possible measures: اقدامات ممکن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low heat: حرارت کم شعله کم we'll have to keep ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay slim: لاغر ماندن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knockout competition: رقابت حذفی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run up with someone: با کسی رو هم ریختن we were all ver ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little problem: مشکل کوچک

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marriage problems: مشکلات خانوادگی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

studious child: بچه درس خوان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insignificant problems: مشکلات کوچک مشکلات ناچیز

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exam paper: برگه امتحانی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electrical shock: برق گرفتگی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traumatic experience: تجربه وحشتناک تجربه دردناک

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lock oneself away: درب را روی خود بستن در ب را روی خو ...

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

complet shambles: کاملا آشفته در هرج و مرج کامل

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formidable reputation: شهرت فوق العاده شهرت زیاد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formidable task: کار بزرگ کار دشوار وظیفه دشوار

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great detail: جزئیات فراوان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formidable challenge: چالش بزرگ

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mean temprature: میانگین دما

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flat key: کلید آپارتمان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formidable opponent: حریف قدرتمند حریف سخت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad summary: خلاصه جامع

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

word stock: مجموعه لغات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

veggie burger: برگر گیاهی همبرگر گیاهی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stress related: مربوط به استرس

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age related: مربوط به سن و سال

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

additive free: بدون افزودنی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiber rich: غنی از فیبر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calcium rich: سرشار از کلسیم غنی از کلسیم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yes vote: رأی آری ( بصورت جمع yes votes ) آر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no vote: رأی نه رأی منفی ( بصورت جمع no vot ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underlying question: سوال اساسی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

winding someone up: کسی را سرکار گذاشتن اسگل کردن کسی ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

or words to that effect: یا حرفهایی از این قبیل یا حرفهایی ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lecture room: محل سخنرانی تالار سخنرانی اتاق سخنر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i gather you feel upset by sth: شنیدم ناراحت شدی از چیزی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

myself included: از جمله خودم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

umpteen times: بارها چندین بار چندین دفعه چند دفغه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the nicest possible way: به زیباترین شکل ممکن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no offence intended: قصد اهانت ندارم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for another thing: یه چیز دیگه اینکه دوما /ثانیا بعلاو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get thing sort out: کارها را مرتب کردن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as things are: همانطور که همه چیز مشخص است

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get somebody to myself: با کسی تنها شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chapter heading: عنوان فصل

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chatty style: شیوه غیر رسمی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deviate from the norm: از حد نرمال خارج شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

religious discord: اختلاف مذهبی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concur with: موافق با موافق بودن با توافق نظر دا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative impact: تاثیر منفی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

major division: بخش عمده

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

committee of inquiry: کمیته تحقیق

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perfect excuse: بهانه کامل

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flimsy pretext: بهانه ضعیف

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is just not on: اینو دیگه نداشتیم این دیگه قابل قبو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

projected figure: رقم پیش بینی شده

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the odds are: این احتمال هست احتمالش هست

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have no option: هیچ گزینه ای نداشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

problematic situation: وضعیت مشکل ساز شرایط مشکل ساز

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

problematic concept: مفهوم مشکل ساز

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

problematic relationship: رابطه مشکل ساز

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big step: قدم بزرگ گام بزرگ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step backward: گام رو به عقب

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

major step: گام اصلی قدم اصلی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protracted negotiations: مذاکرات طولانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protracted discussions: بحث های طولانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protracted argument: جر و بحث طولانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lingering perfume: عطر ماندگار عطر با ماندگاری بالا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

persistent rumour: شایعات بی وقفه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

persistent accusations: اتهامات دائمی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inexorable pressure: فشار بی امان فشار غیر قابل تحمل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fleeting visit: دیدار کوتاه بازدید کوتاه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lengthy delay: تاخیر طولانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fleeting moment: لحظه کوتاه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transient effect: اثر ناپایدار اثر گذرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transient feeling: احساس گذرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transient pleasure: لذت زودگذر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

persistent problems: مشکلات دائمی

٨ ماه پیش

مدال‌های محمد عزیزی