پیشنهادهای احمد رضا مردان نسب (٤٧٦)
زنی پلشت و تلاتوف و اهرمن کردار نگرنگردی از گرد او که گرم آئی. شهید
ابر چون چشم هند بنت عتبه است برق مانند ذولفقار علی شهید بلخی
چون چلیپای روم از آن شذ باغ کابر بر بست باغ را عسلی شهید بلخی
اگر غم را چو آتش دوذ بوذی جهان تاریک بوذی جاوذانه در این گیتی سراسر گر بگردی خردمندی نیابی شادمانه شهید بلخی
اگر غم را چو آتش دوذ بوذی جهان تاریک بوذی جاوذانه در این گیتی سراسر گر بگردی خردمندی نیابی شادمانه شهید بلخی
در این گیتی سراسر گر بگردی خردمندی نیابی شادمانه شهید بلخی
نه بخوانید نائحه مشغول یا به تدبیر کین و حرب و سپاه شهید بلخی
گر فراموش کرد خواجه مرا خویشتن را برقعه داذم یاذ کودک شیر خوار تا نگریست ماذر او را بمهر شیر نداذ شهید بلخی اشعار پراکنده به کوشش ژیلبر لازار
این شاهد مثال را از شهید بلخی بنده اشتباه در اینجا ذکر کرده ام . به رقعه درست است
راس و ذنب گشت و بشذ مملکت زر زده شذ ز نحوست نحاس محمد بن وصیف
عمر عمّار ترا خواست وز او گشت بری تیغ تو کرد میانجی به میان دذ و دام محمد بن وصیف
به لتام آمذ زُنبیل و لتی خورد پلنگ لتره شذ لشکر زُنییل و هبا گشت کنام محمد بن وصیف
گر فراموش کرد خواجه مرا خویشتن را برقعه دادم یاذ کودک شیر خوار تا نگریست ماذر او را بمهر شیر نداذ
ژیلبر لازار در کتاب خود این شاهد مثال را برای ابوسلیک گرگانی آورده است
به مژه دل ز من بدزدیدی ای به لب قاضی و به مژگان دزد مزد خواهی که دل ز من ببری این شگفتی که دید دزد بمزد؟ ( ابوسلیک گرگانی )
به لتام آمذ و زُنبیل و لتی خورد پلنگ لتره شد لشکر زنبیل و هبا گشت کنام ( محمد بن وصیف سجزی ) زُنْبیل ( یا: رُتْبیل؛ رَتبیل ) نام شاهان کابل و سند ...
هاله و طوق ماه به همین شاهد مثال در اشعار پراکنده شاعران بی دیوان به کوشش ژیلبر لازار
شب سیاه و چرخ تیره من چو مور گرد گردان اندر این پر قیر دن ناصر
بر سرم یک دسته مرزنگوش بود کرد مرزنگوش را سحرش سمن ناصر
ناس شدند نسناس آنگه همه وز همه نسناس گشتند ناس
هرچه بکردیم بخواهیم دید سود ندارد ز قضااحتراس محمد وصیف سگزی به کوشش ژیلبر لازار
قول خداوند بخوان :فاستقم معتقدی شو و ب. آن بر بایست محمد ابن وصیف شاعران بی دیوان بکوشش ژیلبر لازار
ای امیری که امیران جهان خاصه و عام بنده و چاکر و مولات و سگبند و غلام ( محمد بن وصیف ) شاعران بی دیوان بکوشش ژیلبر لازار
دَلیر درست از یا دِلیر؟واژه دلیر از دِل یر ساخته شده است . پس دِلیر درست است
نیست خبر گاو را از آنکه همی نایره ای عود را چو نار کند ( ناصر خسرو )
زیر کاسه، نیم کاسه ای است . در جای بکار میرود که احتمال حیله و مخفی کاری بکار میرود یعنی یه امر خفی را در زیر ظاهری تعبیه کنند .