پیشنهادهای محمد بکام (١١٥)
شفیق، بامحبت
کاری را بهتر از دیگری انجام دادن
absolute silence: سکوت مطلق
بچه ننه
نقش مکمل/فرعی
تجملاتی
بازتولید [نمایشنامه]
تزار دوست، تزار خواه
George: جورج، ژرژ Georg: گئورگ
Georg: گئورگ George: جورج، ژرژ
رویکرد، روش
حضور فیزیکی
مرزبندی کردن، مرزنمایی کردن
in the process of
متقاضی
کمبل ( نام خانوادگی | حرف p درش تلفظ نمی شه )
The performance of a work by it's own creator or author
کفشی با نوک تخت، مخصوص رقص باله
بی کالبد کردن
شرم نیابتی
شرم نیابتی
چرخش، تغییر جهت، تغییر موضع
[در جایگاه اسم] کلام
کالبدزدایی
کالبدمندی / incarnation
آگاه سازی، آگاهی بخشی، اطلاع رسانی [noun] ( 1 ) The action of "inform"; informing; information ( 2 ) A performance intended to be both educational ...
[در جایگاه فعل] مستقر کردن
موقعیت همکاری / esis: پسوندی است که برای بیان حالت و موقعیت به کار می رود.
برانگیختن، به حرکت درآوردن
اجرا شده
کالا، جنس، محصول
مدیریت صحنه
one last thing = آخرین چیز
خودقوم نگاری
اجرایی
متمرکز [بر زمینه ای خاص]
catch unawares غافلگیر کردن
catch unprepared غافلگیر کردن
متمایز کردن
سرواژه
چراغ دیوارکوب
کاراکتر ( شخصیت ) ِ دارندۀ عنوان اثر
نقطه [در معنای جا و مکان]
مدیریت میان رده
جدل [در جایگاه اسم] / این کلمه هم اسمه، هم صفت، هم فعل
مشمولِ. . .
فشرده
منطبق شدن بر
{در تئاتر و سینما} چیدمان/جایگیری/استقرارِ [عوامل]
خانه به دوش