پیشنهاد‌های محمود کاربخش راوری (٤٣)

بازدید
١٤
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری تریشنه به نوار باریک و نا منظم از پارچه یا شبیه پارچه که مصرف زیادی نداره ، میگن ، تریشنه پارچه به زمینی که عرض کم و طول زیاد و ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

وَ رُّو بَر در گویش محلی راوری به کسی میگویند که بسیار با سلیقه و تمیر است و از وسایلش به خوبی استفاده میکند و از آنها به خوبی نگهداری و مواظبت میکند

پیشنهاد
١

گَـز وَر آوردن یا گَـز دَر آوردن درگویش محلی راوری برای تمسخر، ادای کسی را در آوردن تقلید کردن صدا و رفتار کسی برای تمسخر ، گَـز وَر آوردن میگویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَـنْـگ برای تنظیم شُل و سفتی قالی در حال بافت ، ازلوله فلزی استفاده میکنند که درگویش محلی راوری به آن � تَـنْـگ � میگویند، که به نِوَرد بالایی قال ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قَقَّ در گویش محلی راوری به زیرگلو ، جای بوسیدن زیر گلو ، بوسه گاه زیر گلو گویند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُـج در گویش محلی راوری کاربرد زیادی داره ! مثال گُج دیوار=گوشه دیوار بنشین گُج من =بنشین کنار من گُج کن برو جلو=راه خودتو باز کن برو گُج بچه ها بنش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِـرِنْـگ در گویش محلی راوری هر چیز خوردنی مثل میوه ، گوشت یا هر چیز دیگرکه بافت نرمی نداشته باشد ، و جویدنش راحت نباشد، میگن : کِـرِنـْگ مثلا : این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رِسَت کردن در گویش محلی راوری به معنی تقسیم کردن است یعنی چیزی را بین چند نفر تقسیم کردن مثال . این سیب ها را بین بچه ها رِسَت کن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَـشْن در گویش محلی راوری به سر و روی همچنین از سر تا به پا گویند مثال قدیمی :خوشا بارون که بر بَشنَم بباره نه بارونی که بر قبرم بباره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شِـلَـپُـو در گویش محلی راوری وقتی که مایعات مثل آب در اثر حرکات تند یا افتادن جسم سنگینی داخل آن ، به بیرون ظرف پرت میشه و بیرون ریز میشه میگن شِـلَ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تُـرُنـگ در گویش محلی راوری به آبشار کوچک� تُرُنگ � میگویند تُـریـدن یعنی فرو ریختن ، ( هر چیزی که مثل آب فرو بریزد ) حتی به انسانی که خیلی لاغر شد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دَق در گویش محلی راوری به زمین وسیع ، هموار و سخت بدون پستی بلندی و خالی از هرگونه گیاهی میگن دَق

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری ماشوله به شیلنگ نرم ، باریک و کوتاه میگویند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِشِنگ در گویش محلی راوری ، پاشیدن آب به اندازه یک پاف اسپری مثلا پاشیدن آب با انگشتان دست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سـارْت در گویش محلی راوری به � رسوب � � سـارْت � میگویند مثلا سماور سارت بسته یعنی سماور رسوب گرفته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جِـتْـک در گویش محلی راوری به صمغ یا شیره ای که از تنه درختان تراوش میکند ، � جِـتْـک �میگویند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی مرغ تخمی میذاره که به خاطر کمبود کلسیم و دلایل دیگر لایه ی سخت خارجی رو نداره یعنی پوسته روی تخم مرغ مثل بادکنک شُل هست در گویش محلی راوری به ای ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی مرغ تخمی میذاره که به خاطر کمبود کلسیم و دلایل دیگر لایه ی سخت خارجی رو نداره یعنی پوسته روی تخم مرغ مثل بادکنک شُل هست در گویش محلی راوری به ای ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تِرَگمون در گویش محلی راوری به معنای دستشویی کردن فرد اسهال در جای نامناسب ، ( گند زدن به همه چیز هم از همین معنی گرفته شده )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توتُم درگویش محلی راوری به معنای ، از درون تخریب شدن ، از داخل فرو ریختن ، مثلا چاه توتُم کرده یعنی داخل چاه فرو ریخته تخریب شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری به هرس کردن و آرایش درختان پرتال میگویند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

روتی در گویش محلی راوری به معنای ، روده است کسی که بخواد شدت خندیدنش را بیان کنه میگه از خنده روتیمال شدم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تُرسیدن در گویش محلی راوری به معنای ، جِر خوردن ، پاره شدن خود بخود بدون استفاده از وسایل برش ، معمولا در مورد پارچه ، قالی و اینجور چیزا به کار میره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری چلیت به معنی پیت نفتی ست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِـلِـزگ ، در گویش محلی راوری به درختی که در اثر آفت یا بیماری رشدش متوقف شده و نیمه جان ست یعنی نه خشک میشه نه رشد میکنه میگن این درخت کِـلِـزگـ شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاله ، در گویش محلی راوری به معنای باغچه خیلی کوچک به سبزه عید هم میگن کاله یا کالُو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاته ، در گویش محلی راوری به وسیله ی کهنه که تقریبا کارایی خودش را از دست داده میکن کلاته مثلا ، دوچرخه کلاته ، یعنی دوچرخه ای که عمر مفیدش تمام شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اُوپِلیقو در گویش محلی راوری به میوه ای گویند که در حال گندیدن است و بافت شاداب خودش را از دست داده و شُل و آبکی شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَـرْک در گویش محلی راوری ، یک تیکه یا یک قسمت از چیزی را میگن پَـرک پرکی آجر یعنی یک تیکه آجر دو پَرک یعنی دو تا قسمت دو تا نصف لِکه پَرک یعنی چند ت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَـرْک در گویش محلی راوری یک تیکه یا یک قسمت از چیزی را میگن پَـرک پرکی آجر یعنی یک تیکه آجر دو پَرک یعنی دو تا قسمت دو تا نصف پَرکی پَرکی یعنی چند ق ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری به . چروک . میگن . کُرچ . مثلا : رَختام کُرچو شده یعنی لباسام چروک شده اما کُـرچِـش دَر آوردن یعنی جبران کردن ، تسویه کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری ، به میوه ای که شادابی خودش رو از دست داده باشد و آب افتاده باشدیا شُل شده باشد ، اُوپلیقو ( آبلمبو ) میگویند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واتاسیدن در گویش محلی راوری به معنی ، نهایت خستگی، بی طاقتی و نا امید از رسیدن به خواسته . و ادامه ندادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوریدن در گویش محلی راوری 1 به معنی مکیدن است 2 به معنی دارایی کسی را کم کم بالا کشیدن ، و از آن خود کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِزگِزو در گویش راوری به قلقلک دادن میگویند ( پِخپِخو هم میگویند )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هُمبون به گویش راوری به معنای لباس خیلی گشادو بد ترکیب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چلیتو به گویش راوری به معنای گالن نفتی ، در گذشته که چراغهای نفتی مثل والور بود ، چلیتولوله ای هم داشت برای نفت ریختن در چراغ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چِلیتو ، در گویش راوری به معنای گالن نفتی ، که درگذشته که چراغ نفتی مثل والور بود از چلیتو که یک لوله هم داشت برای ریختن نفت درچراغ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاته در گویش محلی راوری به وسیله ی کهنه که کارای خودشو تقریبا از دست داده مثلا دوچرخه کلاته ، یعنی دوچرخه ای که عمر مفیدش تمام شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریق =در گویش محلی راوری به ترشحات عفونی میگن ریق مثل ترشحات عفونی چشم به اسهال حیوانات هم میگن ریق به چیز خیلی کوچک ( برای تحقیر میگن ) ریقو

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تریدن =در گویش محلی راوری به معنی فرو ریختن چیزی است، مثل فرو ریختن خمیر در تنور یا پایین ریختن اب مثل آبشار میگن تریدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تُریدن = در گویش محلی راوری به فرو ریختن چیزی میگن تریدن مثل ریختن آب ، ریختن خمیر در تنور .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش راوری به سر گاو کُتُمبه گویند

١