چوریدن در گویش محلی راوری 1 به معنی مکیدن است
2 به معنی دارایی کسی را کم کم بالا کشیدن ، و از آن خود کردن
browse
#car از ریشه چَر پارسی به چم و معنی جنبیدن و چرخیدن
آریایی باستان: *č�rHati. = چریدن
ایرانی و هندی باستان: *č�lHati. چریدن
اوستایی: carānī. چرخیدن و جنبیدن
سانسکریت: चरति� ( c�rati. جنبیدن
... [مشاهده متن کامل]
پارسی پهلوی: carīdan کاریدن یا چریدن
پارسی نو: چریدن
باید با افتخار بگوییم انچه که امروزه به عنوان واژه car و خودرو در جهان شناخته میشود از واژه caridan است که آوای ک به ریخت چ در آمده است.
بن مایه های زیر سند گفته های ماست.
Mayrhofer, Manfred� ( 1992 ) , “CAR�”, in�Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen�[Etymological Dictionary of Old Indo - Aryan] ( in German ) , volume I, Heidelberg: Carl Winter Universit�tsverlag, pages 534 - 535^�Lubotsky,
Alexander ( 2011 ) , “carᶦ {1}”, in�The Indo - Aryan Inherited Lexicon ( in progress ) � ( Indo - European Etymological Dictionary Project ) , Leiden University, page 118: “Proto - Indo - Iranian: č�RH -
@iranaryan
این واژه ایرانی است و اریایی که از زبان پدران ایران زمین به هند و اروپا راه یافته است
و نه ترکی و مغولی نه عربی و عبری و نه انگلیسی و فرانسوی است
ایرانی است که ما فرزندان ایران بدلیل نفوذ زبان تازیان و عربان و تورکان ان را فراموش کرده ایم و متاسفانه به جای آن واژه خودرو را افریده ایم
@iranaryan
ما را در ایتا دنبال کنید
چریدن
چریدن هنگامیست که حیوانات چرنده با آرادی بهر طرف بدون مسیر مشخصی چرا میکنند و اژه چرا رابطه ای با خوردن ندارد. در رابطه با حرکت واژه چریدن با ریشه هندواروبائی و هندو آریائی
چرهنت chrhant یا حرکت سرکردانی مرتبط است که شبیه ان در اوستا جارهاتی charhati یا انکه من خرکت میکنم و در سانسکریت کاراتی carati و در پشتو چریدل و کردی چرین.
... [مشاهده متن کامل] چور choot به معنی آلت کودکان هست ولی چوریدن نداریم ، اگر هست بنویسید کجا بکار می ره در کدام گویش ؟؟؟
چریدن cheridan , علف خوردن احشام از زمین بیابان ومزارع
چریدن chor ridan , با تشدید حرف ر ، در گویش شهربابکی به معنی واریختن تجمع انسانی مثلا میگن رو ضه چرید ، ویا به هم ریختن ، قطعات واجزا چیزی مثلا پازل چرید
حروف گچپژ در عربی و لهجه هایش نیست. و مختص زبان تورکی است. مثل پارچه. قشنگ. چاپیدن. قاپیدن. چزیدن. چرا. چریدن. چراگاه. چمن. بزرگ. ژاله. ژیان. . . .
چَریدن : همون گشت و گذار دام و گوسفندان برای خوردن علف و غذا
چُریدَن : شاشیدن - جیش کردن - ادرار کردن
چُر : شاش - ادرار
چریدن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " چریدن" می نویسد : ( ( چریدن در معنی خوردن و بهره بردن به کار رفته است . این معنی هنوز در واژه ی" شبْ چره" ) ) به معنی آنچه شب هنگام خورند ؛ باز مانده است.
( ( چو ایدر نخواهی همی آرمید ،
... [مشاهده متن کامل]
بباید چرید و بباید چمید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 251. )
چُ. چکیدن آب از چیزی در گویش کازرونی. نیز چُر گرُفتن و چُراندن ( ع. ش )