دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢,٠٣١
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,٨١٠
لایک
لایک
١١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٦٨
رتبه
رتبه در بپرس
١,٤٦٧
لایک
لایک
٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

● نقش بر زمین کردن ● بر زمین زدن ● تَکل کردن ● از جا کندن [[نگارش tacklee نیز درست است]]

تاریخ
٨ ساعت پیش
دیدگاه
٠

● نقش بر زمین کردن ● بر زمین زدن ● تَکل کردن ● از جا کندن

تاریخ
٣ روز پیش
دیدگاه
٠

مترادف ِ ● پارسی = اندیشیدن ، درنگ کردن ● تازی ( عربی ) = تَأَمُّل ، تَعَمُّق

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

آگنی سانسکریت : अग्नि با هجی سانسکریت: [ˈɐgni] 《خدای آتش》 هندو است. و 《خدای نگهبان جهت جنوب شرقی》 او معمولاً در گوشه های جنوب شرقی معابد هندو یافت م ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

گاه به معنای 《کابوس》 به کار می رود. مانند : Dagr ( یا کابوس ) یک فیلم ترسناک بریتانیایی محصول سال ۲۰۲۴ است به کارگردانی و نویسندگی 《متیو باتلر - هار ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

٢ رأی
تیک ١٢ پاسخ
٥٨٧ بازدید

اصطلاح   "Out of sight, out of mind"  یعنی چی ؟ کجا ها به کار میره ؟

٦ ماه پیش
٢ رأی

درود به همگی خیلی متعجبم از اینکه همه‌ی دوستان، ضرب‌المثل را اشتباه نوشتند!!! واژه‌ی درست، " هرآنچه " است (نه " هرآنکه" ) ■ رباعی کامل حکیم‌عمرخیّام : ● افسوس که دلبر  ِ پسندیده برفت ● دامن  ز کَفَم چو عمر درچیده برفت ● از دیده برفت خون ز دل نیز، بلی ● از دل برود " هرآنچه" از دیده برفت

٥ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
٧٨ بازدید

چرا معنی مَرغزار نیست

٦ ماه پیش
٠ رأی

" مَرغ " ، نوعی علف ِخودرو است که در مراتع رشد می‌کند. مَرغ‌زار (یا: مَرغزار ) یعنی ✔️ مَرتَع ✔️ علف‌زار ✔️ چِرا گاه

٥ ماه پیش
١ رأی
٦ پاسخ
١,٨٤٦ بازدید

هم خانواده کلمه عظمی

٩ ماه پیش
٠ رأی

هم‌خانواده "عظمی" : عَظَم - عُظام (=جمع: عَظیم) - عظمت - مُعظَّم - تعظیم

٩ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٢٢٢ بازدید

معنی تخصصی اصطلاح زیر:  Hadamard

١ سال پیش
٠ رأی

این یک اصطلاح تخصصی در علم‌ودانش ِ " ریاضیات‌محض " است. معادل فارسی این اصطلاح: " ماتریس مُزدَوج "  یا  " ماتریس وابسته "

١ سال پیش
٠ رأی
٤ پاسخ
٢٧٧ بازدید

خلبانی به انگلیسی  چی  میشه؟

١ سال پیش
٢ رأی

avation  یا pilotage   یا piloting = خلبانی   گاه در مُحاوره و گفتگو  [[و به حالت ِ "طعنه-کنایه" (یا استعاره)]] از واژه‌ی airing (که‌در اصل، به معنی: هوا دهی، در مَعرض ِجریان‌هوا قرار دادن، باددهی، باد کردن، فوت‌کردن، پُف‌کردن، و... است) برای اشاره به 《 خلبانی 》 یا 《 کنترل و اُپراتوری  ِ پَهپاد 》نیز،  استفاده می‌شود. 

١ سال پیش