Apple pie - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

money down the drain: Throw/pour money down the drain پول ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junk journal: A junk journal is� a handmade book ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embody: 《 Embody 》 1 ) مجسم کردن، تجسم بخشی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: روند/رَویه هم معنی میده

٦ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: این سه کلمه رو باهم اشتباه نگیرید! ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to be a bearer of good news: حامل خبر خوبی بودن "خوش خبر" بودن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to be a bearer of bad news: حامل خبر بدی بودن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شها: 1 ) کلمۀ خطاب " اى شاه" 2 ) شایسته ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispatch rider: پیام رسان/پیک موتوری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armchair expert: A person who knows a lot about a su ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial ties: selling or purchasing products or s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief problem: The most important or main problem. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live with the consequences: to accept the results of one's acti ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw distinction: تمایز داشتن/متمایز کردن/تفاوت قائل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pass the vibe check: a person usually refers to an actio ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burn to ashes: Burn/reduce to ashes : to completel ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

informed decision: a choice that individuals make once ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tough sledding: tough sledding = Difficult work or ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in fine fettle: in very good health or condition. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut a slack: Cut someone a slack= to not judge s ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never the twain shall meet: used to suggest that two things are ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trigger a memory: make you suddenly remember somethin ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dissolve in into laughter: از خنده پاره شدن/ از خنده مردن /قهق ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exchange look: if two people exchange looks, they ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relieve somebody of something: Relieve somebody of their post/duty ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strangler: a person who kills people by pressi ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

population mobility: a statistic that measures migration ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind panic: A sudden, strong feeling of worry o ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body president: رئیس هیئت دانشجویی/دانش آموزی بالات ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gag a person: بستن دهان یک فرد با تکه ای پارچه بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foster father: پدر رضاعی مردی که به عنوان پدر از ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold your liquor: 🔹️قادر به نوشیدن مشروبات الکلی بدو ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ring pop: Ring Pop نام تجاری آب نبات چوبی با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assert someone's authority: قدرت نمایی کردن / اظهار قدرت کردن ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

initiate someone into something: کسی را به سمت چیزی سوق دادن/ کسی را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

signature move: حرکت نمایشی نمادین و خاصی که dancer ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maintain a balance: 🔹️حفظ تعادل/توازن داشتن مثال: 1 ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raised the morale: " افزایش روحیه و دلگرمی دادن" به کس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pillow princess: A person ( typically a woman ) who ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dad joke: منظور از dad joke ، جوکی هست که معم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take off the pedestal: take someone off a pedestal: to sho ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های Apple pie