پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٥,٧٧٨)
[پزشکی] ( استخوان ) پاشنه
[پزشکی] کلسیم: عنصری که استحکام لازم را جهت عملکردهای حیاتی استخوان ها فراهم می نماید
[پزشکی] کلسیفیکاسیون: رسوب املاح کلسیم در یک بافت
[پزشکی] کیسه ی زلالی: کیسه ای حاوی مایع که سایدگی مفصل را کاهش می دهد
[پزشکی] بیسینوزیس: بیماری ریوی در اثر استنشاق گردوغبار پنبه
[پزشکی] بدبویایی: اختلال در حس بویایی
[پزشکی] پس از لقاح / پس از باردار شدن/ پس از حامله شدن
[اختصار] sudden infant death syndrome ( SIDS ) : سندرم مرگ ناگهانی نوزاد
آکادمی اطفال آمریکا ( AAP )
[اختصار] American Academy of Pediatrics ( AAP ) : آکادمی اطفال آمریکا
[اختصار] Apparent Life Threatening Events ( ALTE ) : رویدادهای آشکار تهدید کننده زندگی
[پزشکی] رویدادهای آشکار تهدید کننده زندگی ( ALTE )
معیارهای رویدادهای کوتاه غیر قابل توضیح بهبودیافته ( BRUE ) برای نوزادان: این معیارها که توسط پروفسور Joel S. Tieder ارائه شده، رویدادهای غیرقابل تو ...
معیارهای رویدادهای کوتاه غیر قابل توضیح بهبودیافته ( BRUE ) برای نوزادان: این معیارها که توسط پروفسور Joel S. Tieder ارائه شده، رویدادهای غیرقابل توض ...
[اختصار] Brief Resolved Unexplained Events ( BRUE )
[پزشکی] رویداد بهبود یافته کوتاه غیر قابل توضیح ( BRUE )
[پزشکی] چرخش به طرف گونه
[پزشکی] برنشیول، نایژه چه، نایژک: هر یک از انشعابات نایژه ها
[پزشکی] نایژه، برنش: هریک از دوراه هوایی بزرگ ریه ها
[پزشکی] نایژه بین: دستگاهی جهت مشاهده و معاینه ی نایژه ها ( راههای هوایی )
[پزشکی] برنشیولکتازی: اتساع برونشیولها ( نایژه چه ها )
[پزشکی] برونکوستنوز: تنگی نایژه
[پزشکی] برونکوژنیک: سرچشمه گرفته از ( یک ) نایژه
[پزشکی] تنفس:مجموع اعمال دم و بازدم
[پزشکی] برادی پنه: کاهش تعداد تنفس
[پزشکی] پستان: غده ی تولید کننده ی شیر
[پزشکی] مغز: سیستم عصبی درون جمجمه ( شامل مخ، دیانسفال، ساقه ی مغز و مخ )
[پزشکی] مغز استخوان
[پزشکی] کندخوانی: کند شدن مطالعه
[پزشکی] رادیوتراپی از طریق قراردادن منابع پرتودرمانی درون کپسولی، مستقیماً در داخل تومور یا بافت
[پزشکی] عروق خونی
[پزشکی] استخوان:شکل کلسیفه شده ی بافت همبند متراکم
[پزشکی] خون: مایعی که در سیستم قلبی عروقی جریان دارد
Bleeding time
[پزشکی] وجود موکوس در ادرار
Bleeding time
[اختصار] Bleeding time، زمان خونروی /سیلان
[پزشکی] زمان خونروی
[پزشکی] خونروی، خونریزی، خروج خون
چند بیت شعر از عارف نامه ایرج میرزا با واژه کُس : کُسی چون غنچه دیدم نو شکفته*گلی چون نرگس اما نیم خفته . . . کُسی بَشّاش تر از روی مؤمن* منزَّه تر ...
شعری از ایرج میرزا: بلی کیرست و چیز خوش خوراکست* زعشقِ اوست کاین کُس سینه چاکست
[پزشکی] کیسه، مثانه
[پزشکی] تولد، زایش، زایمان
[پزشکی] صفراوی، زردآبی: مربوط به صفرا و یا مجاری صفراوی
[پزشکی] مجرای ( رگ، کانال ) صفراوی
[پزشکی] دوقطبی: دارای دو روند
[پزشکی] صفرا ( زرداب ) : مایع مترشحه توسط کبد که در جذب چربی ها کمک می کند
[پزشکی] دوشاخه کردن: به دو بخش تقسیم کردن ، شکاف دار
[پزشکی] عضله ی ( دارای ) دوسر
[پزشکی] شکم