پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٣٤٢)

oral rehydration solution ( ORS ) [ɔ:rəl ri:hai 'dreiʃən səˈluː. ʃən] محلول آبرسانی خوراکی {ا}: مایعی با طراحی خاص که حاوی آب، گلوکز و الکترولیت بود ...

oral rehydration solution ( ORS ) [ɔ:rəl ri:hai 'dreiʃən səˈluː. ʃən] محلول آبرسانی خوراکی {ا}: مایعی با طراحی خاص که حاوی آب، گلوکز و الکترولیت بود ...

oral rehydration solution ( ORS ) [ɔ:rəl ri:hai 'dreiʃən səˈluː. ʃən] محلول آبرسانی خوراکی {ا}: مایعی با طراحی خاص که حاوی آب، گلوکز و الکترولیت بود ...

medial collateral ligament ( MCL ) [kə'l�tərəl 'ligəmənt] رباط جانبی داخلی {ا}: رباطی در قسمت داخلی مفصل زانو که به مفصل زانو ثبات و قدرت می بخشد.

medial collateral ligament ( MCL ) [kə'l�tərəl 'ligəmənt] رباط جانبی داخلی {ا}: رباطی در قسمت داخلی مفصل زانو که به مفصل زانو ثبات و قدرت می بخشد.

medial collateral ligament ( MCL ) [kə'l�tərəl 'ligəmənt] رباط جانبی داخلی {ا}: رباطی در قسمت داخلی مفصل زانو که به مفصل زانو ثبات و قدرت می بخشد.

lateral collateral ligament ( LCL ) [ˈl�tərəl kə'l�tərəl 'ligəmənt] رباط جانبی خارجی {ا}: رباطی که قسمت بیرونی مفصل زانو را پوشش داده و ثبات و استحک ...

posterior cruciate ligament ( PCL ) [pɒsˈtɪə. ri. ə kru:ʃiət 'ligəmənt] رباط صلیبی خلفی {ا}: رباط صلیبی شکلی که از پشت رباط صلیبی قدامی و درون مفصل ...

lateral collateral ligament ( LCL ) [ˈl�tərəl kə'l�tərəl 'ligəmənt] رباط جانبی خارجی {ا}: رباطی که قسمت بیرونی مفصل زانو را پوشش داده و ثبات و استحک ...

lateral collateral ligament ( LCL ) [ˈl�tərəl kə'l�tərəl 'ligəmənt] رباط جانبی خارجی {ا}: رباطی که قسمت بیرونی مفصل زانو را پوشش داده و ثبات و استحک ...

anterior cruciate ligament ( ACL ) [�nˈtɪəriə kru:ʃiət 'ligəmənt] رباط صلیبی قدامی {ا}: رباطی در زانو که از زیر استخوان ران تا بالای استخوان درشت نی ...

posterior cruciate ligament ( PCL ) [pɒsˈtɪə. ri. ə kru:ʃiət 'ligəmənt] رباط صلیبی خلفی {ا}: رباط صلیبی شکلی که از پشت رباط صلیبی قدامی و درون مفصل ...

posterior cruciate ligament ( PCL ) [pɒsˈtɪə. ri. ə kru:ʃiət 'ligəmənt] رباط صلیبی خلفی {ا}: رباط صلیبی شکلی که از پشت رباط صلیبی قدامی و درون مفصل ...

anterior cruciate ligament ( ACL ) [�nˈtɪəriə kru:ʃiət 'ligəmənt] رباط صلیبی قدامی {ا}: رباطی در زانو که از زیر استخوان ران تا بالای استخوان درشت نی ...

anterior cruciate ligament ( ACL ) [�nˈtɪəriə kru:ʃiət 'ligəmənt] رباط صلیبی قدامی {ا}: رباطی در زانو که از زیر استخوان ران تا بالای استخوان درشت نی ...

acute fatty liver of pregnancy ( AFLP ) [əˈkjuːt ˈf�t. i ˈlɪv. ə əv ˈpreɡ. nən. si] کبد چرب حاد بارداری {ا}: نارسایی کبد در اواخر بارداری، معمولاً ب ...

acute fatty liver of pregnancy ( AFLP ) [əˈkjuːt ˈf�t. i ˈlɪv. ə əv ˈpreɡ. nən. si] کبد چرب حاد بارداری {ا}: نارسایی کبد در اواخر بارداری، معمولاً ب ...

acute fatty liver of pregnancy ( AFLP ) [əˈkjuːt ˈf�t. i ˈlɪv. ə əv ˈpreɡ. nən. si] کبد چرب حاد بارداری {ا}: نارسایی کبد در اواخر بارداری، معمولاً ب ...

Zellweger syndrome [ˈzelˌweɡə ˈsindrəʊm] نشانگان زلوگر {ا}: یکی از گروهی از بیماری های ارثی که به میلین در مغز آسیب رسانده و سوخت و ساز مواد خاص را ت ...

Zellweger syndrome [ˈzelˌweɡə ˈsindrəʊm] نشانگان زلوگر {ا}: یکی از گروهی از بیماری های ارثی که به میلین در مغز آسیب رسانده و سوخت و ساز مواد خاص را ت ...

Zellweger syndrome [ˈzelˌweɡə ˈsindrəʊm] نشانگان زلوگر {ا}: یکی از گروهی از بیماری های ارثی که به میلین در مغز آسیب رسانده و سوخت و ساز مواد خاص را ت ...

Turcot syndrome [ˈtɜːˌkɑt ˈsindrəʊm] نشانگان تورکوت {ا}: یک بیماری ژنتیکی که به صورت اتوزومال مغلوب به ارث رسیده و با پولیپ هایی در روده بزرگ ( که تم ...

Turcot syndrome [ˈtɜːˌkɑt ˈsindrəʊm] نشانگان تورکوت {ا}: یک بیماری ژنتیکی که به صورت اتوزومال مغلوب به ارث رسیده و با پولیپ هایی در روده بزرگ ( که تم ...

Turcot syndrome [ˈtɜːˌkɑt ˈsindrəʊm] نشانگان تورکوت {ا}: یک بیماری ژنتیکی که به صورت اتوزومال مغلوب به ارث رسیده و با پولیپ هایی در روده بزرگ ( که تم ...

thalidomide syndrome [θəˈlɪd. ə. maɪd ˈsindrəʊm] نشانگان تالیدومید {ا}: یک سندرم ناهنجاری مادرزادی که در اثر قرار گرفتن مادر در معرض تالیدومید ایجاد ...

thalidomide syndrome [θəˈlɪd. ə. maɪd ˈsindrəʊm] نشانگان تالیدومید {ا}: یک سندرم ناهنجاری مادرزادی که در اثر قرار گرفتن مادر در معرض تالیدومید ایجاد ...

thalidomide syndrome [θəˈlɪd. ə. maɪd ˈsindrəʊm] نشانگان تالیدومید {ا}: یک سندرم ناهنجاری مادرزادی که در اثر قرار گرفتن مادر در معرض تالیدومید ایجاد ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

Seckel syndrome [ˈsek. əl ˈsindrəʊm] نشانگان سکل/ کوتولگی پرنده سری یا کوچک سری آغازه ای {ا}: نوعی نادر و ارثی از کوتولگی و تأخیر رشد که سایر نشانه ه ...

synovitis, acne, pustulosis, hyperostosis and osteitis ( SAPHO ) syndrome [ˌsaɪ. nəˈvaɪ. tɪs ˈ�k. ni ˈpʌs. tʃuːləʊ. sɪs haipərɒ'stəʊsis ən ɒsti'aitis ...

synovitis, acne, pustulosis, hyperostosis and osteitis ( SAPHO ) syndrome [ˌsaɪ. nəˈvaɪ. tɪs ˈ�k. ni ˈpʌs. tʃuːləʊ. sɪs haipərɒ'stəʊsis ən ɒsti'aitis ...

synovitis, acne, pustulosis, hyperostosis and osteitis ( SAPHO ) syndrome [ˌsaɪ. nəˈvaɪ. tɪs ˈ�k. ni ˈpʌs. tʃuːləʊ. sɪs haipərɒ'stəʊsis ən ɒsti'aitis ...

Usher’s syndrome [ʌʃəz ˈsindrəʊm] نشانگان آشر یا شبکیه آماس رنگیزه ای و ناشنوایی {ا}: شایع ترین بیماری که هر دوی شنوایی و بینایی را کاهش داده و گروهی ...

Usher’s syndrome [ʌʃəz ˈsindrəʊm] نشانگان آشر یا شبکیه آماس رنگیزه ای و ناشنوایی {ا}: شایع ترین بیماری که هر دوی شنوایی و بینایی را کاهش داده و گروهی ...

Usher’s syndrome [ʌʃəz ˈsindrəʊm] نشانگان آشر یا شبکیه آماس رنگیزه ای و ناشنوایی {ا}: شایع ترین بیماری که هر دوی شنوایی و بینایی را کاهش داده و گروهی ...

complex regional pain syndrome ( CRPS ) [ˈkɒmpleks ˈriːdʒənəl pein sindrəʊm] نشانگان درد منطقه ای پیچیده یا دش پروردگی بازتابی هم سوهشی {ا}: نوعی در ...

complex regional pain syndrome ( CRPS ) [ˈkɒmpleks ˈriːdʒənəl pein sindrəʊm] نشانگان درد منطقه ای پیچیده یا دش پروردگی بازتابی هم سوهشی {ا}: نوعی در ...

complex regional pain syndrome ( CRPS ) [ˈkɒmpleks ˈriːdʒənəl pein sindrəʊm] نشانگان درد منطقه ای پیچیده یا دش پروردگی بازتابی هم سوهشی {ا}: نوعی در ...

Rasmussen syndrome [ˈrʌsmusən ˈsindrəʊm] نشانگن راسموسن {ا}: یک اختلال مغزی نادر که در اثر التهاب سلول های مغزی در یک نیمکره ایجاد می شود. این سندرم ...

Rasmussen syndrome [ˈrʌsmusən ˈsindrəʊm] نشانگن راسموسن {ا}: یک اختلال مغزی نادر که در اثر التهاب سلول های مغزی در یک نیمکره ایجاد می شود. این سندرم ...