تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

کلمه "mess up" یک اصطلاح عامیانه در انگلیسی است و معانی مختلفی دارد، اما در کل به معنای "خرابکاری کردن"، "اشتباه کردن" یا "به هم ریختن چیزی" است. این ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی سوراخ کردن و قرار دادن است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر پیشنهاد دوستان یه اصطلاحی داره Bar : No bars here یعنی :اینجا آنتن نمی ده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پشت سر هم 3days in row = 3روز پشت سرهم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

=goodbye به معنی : میبینمت یا خدا حافظ toodle خداحافظ، عزت زیاد، فعلا در خداحافظی دوستانه به کار میره. مثال: I have to go now, see you later, toodle

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بند کفش= shoe string دوستان در این جمله معنی بند میدهد .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

caught دو تا معنی داره 1 ) to catch= to get I caught the ball=توپ رو گرفتم 2 ) to catch =to realize=متوجه شدن I caught my realize=متوجه اشتباهم شدم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

will do you goodمعادل Is good for you Fresh air will do you good= fresh air is good for you= هوای تازه برات خوبه a cup of coffee will do you good= a ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

a plant with small white and yellow flowers that are sometimes used to make tea دمنوش بابونه another spelling is: camomile

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

do your best attempt to try hard to do something We always endeavor to please our customers.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

My mom has a beautiful smile and a warm heart مادرم لبخند زیبا و قلب رئوفی داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

غافلگیرم کردی You snuck up on me

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

an extremely strong desire for something :craving for I have a craving for chocolate. هوس شکلات کردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

لباس میخریم و بخوایم بگیم جنسش چیه میگیم : What fabric is it? جنسش چیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

chock on:اگه چیزی بخورین و بپره تو گلوتون از این عبارت استفاده میشه I choked on water : آب پرید تو گلوم He choked on a piece of bread.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

she is trying to rescue her children from the blaze در تلاشه تا فرزندانش را از آتش نجات دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

she is trying to rescue her children from the blaze در تلاشه که بچه هاش رو از آتش نجات بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a strong hope or wish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

an extremely strong desire for something :craving for She have a craving for chocolate. هوس شکلات کردم