پیشنهادهای مجتبی محمدی (٣٨٢)
بالا خزیدن
بلاد
دلآشوبه ُ وقتی احساس میکنی تو دلت دارن رخت میشورن
خبر شوم دادن حاکی از اتفاقی ناخوشایند در آینده
تحت تأثیر . . .
تلاش برای یافت
جالبه که . . . ، عجیبه که. . . ، اینجاش بانمکه که . . .
خوش شانس تر، خوش اقبال تر، بختیار تر
خطرناک ، خطر آفرین، مخاطره آمیز
آسیب پذیر بودن، در معرض خطر بودن
منزجر کننده، نفرت انگیز، انزجار آور
( عامیانه ) بیضه ، خایه ، تخم ( در اندام تناسلی مردانه )
دلزده ( از فرط زیاد داشتن چیزی )
اشباع
بدون انگیزه
شهوت انگیز
ترسناکی، وحشتناکی
بسیار ناخوشایند، وحشتناک
بوس و بغل
بچه ننه بی خایه
فتوحات پیروزی ها
پیوند دادن ممزوج کردن به هم رساندن مزدوج کردن تلفیق کردن
ما دوست داریم ما تمایل داریم
ما تمایل داریم ما دوست داریم
{اسم} کتک مفصل {صفت} بزرگ و قدرتمند
یک کیفیت احساسی یا فضای متمایز که توسط کسی احساس یا تجربه می شود.
از بودن با کسی لذت بردن با کسی حال کردن کسی را خیلی دوست داشتن
متحد می کند، یکپارچه می کند
ظلم ها، ستم ها، بیدادگری ها
خائن، خیانتکار، وطن فروش
تأسف برانگیز
سلسله مراتب سلطه
سلسله مراتب خشونت
غیرقابل قبول
مدیریت مخفف Management
دوستان رفقا مصاحبین همقطاران همتایان
قشر ضعیف قشر محروم
معشوق
کمکی
چت گروهی گفتگوی جمعی
پدربزرگ، بابابزرگ پدرجان، پدرجون آقاجان، آقاجون
ایول! دمش گرم! چه باحال!
لباس زیادی به تن نداشتن راز خود را برملا دیدن
با رشک غبطه آمیز رشک آمیز
غبطه خوردن حسادت بار منفی دارد اما رشک و غبطه دید مثبت به موفقیت یا جایگاه دیگران است.
منتخبین برگزیدگان آنان که با رای انتخاب شده اند
رای دادن با رای انتخاب کردن
تحکم آمیز
رفیق ناباب
همکاری کردن تشریک مساعی کردن