پیشنهادهای مجتبی محمدی (٣٨٢)
بطور مبرم، بطور شدید، بطور حاد و بغرنج
بی شفقت
سنگدل تر ، بیرحم تر سنگدلانه تر، بیرحمانه تر
کج خلقی بدعنقی بداخلاقی زودرنجی
پرآرامش دلپذیر آرامش بخش
حمایتگر مدنی
کسی که برای پیشرفت شهر خود و آسایش مردمان شهرش هر کمکی بتواند انجام می دهد. همیار شهر خادم شهر شهر دوست
سر به نیست کردن با خونسردی کشتن
به جان خرید جرات انجام کاری را به خود داد
فراوان، زیاد، وافر، در دسترس
دردمند، دارای کسالت، مضطرب
تقصیرم تقصیر من گناه من
نباید نبایست
با یک احتمال پایین نه چندان محتمل حتی شاید شدنی نباشه
کوچکترین . . . نیست. ذره ای . . . وجود ندارد.
یکسان نیست. همان نیست. مثل آن نیست.
نکته این نیست. مطلب این نیست. موضوع این نیست.
نه حتی یک ذره کمترین . . . نیست. کمترین . . . ندارد.
موضوع این نیست. این درست نیست. چنین چیزی نیست.
کاملا . . . نیست. بطور کامل . . . نیست.
خاص نیست. ویژه نیست. چیز خاصی نیست.
یکی نیست. یک . . . نیست.
اجازه ندادن مجوز ندادن نپذیرفتن نگذاشتن
حوصله چیزی را نداشتن حس و حال چیزی را نداشتن دل و دماغ نداشتن تو مود چیزی یا کاری نبودن
حتی یکذره حتی کمترین اندازه
هیچ . . . ندارم/نداری/ندارد/نداریم/ندارید/ ندارند
دقیقا . . . نیست دقیقا اینطور نیست نه دقیقا
حتی مطمئن نیستم کاملا اطمینان ندارم
حتی خنده دار نیست اصلا بامزه نبود
نزدیکش هم نیست هیچ سنخیتی نداره هیچ بویی ازش نبرده
مطمئن نبودن مشخص نبودن
اصلا اینطور نیست.
فکرش را هم نکن. چنین گزینه ای وجود نداره.
همیشه . . . نیست.
کامل نیست فوق العاده نیست قابل توجه نیست جذاب نیست
هیچکس هیچکس نیست / هیچکس نبود پرنده پر نمیزد
مخفف Without بدون
آن نوع از آن گونه از
مخفف problems ; مشکلات
تاثیر مثبت؛ اثر سازنده
منکوب کردن، با انتقادهای تند و غلط کسی را خرد کردن
استنباط
گزینش، برگزیدن
جناب بیضایی عزیز شما معادل فارسی Cousin را در این مدخل وارد کرده اید. لطفا اصلاح بفرمایید.
مسبب ، بوجود آورنده
ادرار کرد، شاشید، بول کرد
مخفف Overdosed اووردوز کرد/ سنکوپ کرد
مخفف "how would" یا "how did" چگونه انجام داد؟ چگونه انجام می دهد؟
فعل کمکی منفی ساز نداشت ( قدیمی ) / امروزه ترکیب not have به معنای نداشتن مرسوم است
مخفف Why are چرا . . . هستند؟