تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

رییس مشترک. هرکدام از دو یا چند رئیس که به طور مشترک بر چیزی ریاست می کنند، co - chairman هستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٨

Lay out: شرح دادن، توضیح دادن چیزی به طور شفاف و با دقت، آشکار کردن، ظاهر ساختن، بر روی سطح پخش کردن، باز کردن یا گسترانیدن چیزی به طوری که کامل د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شرح دادن، توضیح دادن چیزی به طور شفاف و با دقت، آشکار کردن، ظاهر ساختن، بر روی سطح پخش کردن، باز کردن یا گسترانیدن چیزی به طوری که کامل دیده شود، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

1. مرتعش، لرزان، در جنبش به صورت لرزشی یا سوسو زدن مانند شعله و نور A wavering flame 2. مردد، کسی که بین دو گزینه یا عمل مردد است the move brought ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

طیفی از رنگ قرمز که به رنگ زنگار است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درست کردن وضعیت خود پس از واژگونی یا قرار گرفتن در وضعیت نامطلوب If you right something or if it rightsitself, it returns to its normal or correct st ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قرار دادن چیزی در وضعیت درستش پس از قرار گرفتن در وضعیت نامطلوب یا واژگونی، درست کردن یا قائم کردن چیزی پس از واژگونی If you right something or if it ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

قادر به درست کردن وضعیت خود پس از واژگونی capable of righting itself when capsized

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با تکان های زیاد، به نحوی که با یک سطح ناهموار سروکار داشته باشد 1. in a manner that involves an uneven surface 2. with many jolts

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تا ( به منظور اینکه )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

راه یافتن به جایی یا مقصدی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه یافتن به جایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

an important characteristic to know about ( someone or something ) نکته ای درمورد، مسئله ی مهم درباره ی The thing with/about him is that he is not ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

A large amount of مقدار زیادی از

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به این مضمون که

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Be struck by: to be very impressed by or pleased with ( something or someone ) Be struck on: to like or be impressed by ( someone or something ) ver ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

نکته ی اصلی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

اوایل کودکی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

plural of psychosis روانپریشی ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

در صدر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

املای درست واژه enable است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

یکی دو ساعت، دوسه ساعت، چند ساعت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

محقق نشده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

مقدار بسیار ناچیز ( یا تقریباً هیچ ) از چیزی Almost no a very small amount, or none at all, of something that exists

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

بچگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

تماماً در رابطه با

پیشنهاد
٩

کسی را متقاعد به انجام کاری کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

املای درست این واژه Complain است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جمع آوری شده، گرد آوری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در هم شکستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برای توصیف چیزی که زیاد عقلانی نیست. Not quite rational

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

املای درست این واژه conscience است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نقطه ضعف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

از این نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظرف یک ماه، به مدت یک ماه، در طول یک ماه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

چپ گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تا هنگام، تا قبل از، تا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تک تک ، هر یک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اندک، کوچک، کم، جزئی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱. چپ دست Leftie = lefty = a left handed person ۲. چپ گرا Leftie= a left - winger

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مدرک، مدرک تحصیلی "I left school at 15 with no qualifications" �من در 15 سالگی مدرسه را بدون هیچ مدرک تحصیلی ترک کردم�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

وجهه ی عمومی، وجهه ی اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در بحبوحه ی، در انبوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

The story goes that داستان از این قرار است که، آورده اند که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

In command of something کنترل چیزی را در دست داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Overloaded with sth مملوء از چیزی

١