پیشنهادهای الی (٩٠)
قایق ساز
صدانگار
a person who talks wildly or incoherently, as if delirious or insane.
show ( or present ) clearly ( or distinctly )
rush to purchase ( often anticipating inflation or scarcity )
to buy or get something quickly and enthusiastically because it is cheap or exactly what you want
بکار گرفتن
چیزی را در دست نگه داشتن
پذیرفتن و قبول کردن ( چیزی که نمیشه تغییرش داد )
to make yourself accept something that you do not like because you cannot change it
اعتبار دادن به
روی موضع خود ایستادن Persist in
اعضای عادی
مورد علاقه کسی بودن
متنفربودن از چیزی
بازدیدکنندگان
موظف دانستن متعهد بودن
تا آنجا که به . . . مربوط می شود
important; significant; major
از مسئولیت شانه خالی کردن
فراتر از توان کسی بودن ( مالی ) cannot afford
در دفاع از
در بهترین حالت
در آستانه چیزی بودن
وسواس داشتن
زندگی کردن
the period of one's greatest popularity, vigor, or prosperity.
عمیقا
پیشرفت داشتن در چیزی Make progress
در کمال تاسف
=rely on
متوسل شدن به
IDIOM in accordance with natural tendency; take things as they come; let it be
مورد استقبال قرار گرفتن
مقایسه کردن
در آوردن لباس
متمایز بودن
عادت داشتن به
ناامید شدن
IDIOM take pleasure in ( or gloat over ) other people's misfortune
خودداری کردن کوتاهی کردن از انجام کاری
به شدت
احتیاط کردن در برابر انجام چیزی
نسبت دادن، ناشی شدن
=just as
پاسخگو بودن، مسئول بودن
نقش اساسی داشتن
مترادف با a few
برخلاف
مشاوردهنده مشاور ارشد
خیلی = very = really
پشت کردن، چشم پوشی کردن
کسی را متهم به انجام دادن
نشان دادن
تجلی
ترسناک، وحشتناک
لخته خون
لخته خون
ناموزون
denoting a business capable of supplying all of a customer's needs within a particular range of goods or services.
جلوگیری کردن، مهارکردن.
بی پناه
در اینجا
زیرک، کاردان
آب راکد رکود و عقب ماندگی روستای دنج و دورافتاده
متقاعدکننده، تاثیرگذار
ذوق، انرژی، استعداد، اشتیاق = energy = enthusiasm
تند تیز مشتاق باهوش حاد زیرک
Acute= keen
برانگیختن تیزکردن ترغیب کردن
پایدار، حمایت کننده، پشتیبان
amenable= رام شدنی amiable= خوش اخلاق املاشون خیلی مشابه هم هستش. دوستان توجه داشته باشید.
deviousness= guile به معنی فریبکاری، خیانت، دورویی و حیله
ارتقاء
نبوغ
روان کننده
روغنکاری
روان کننده
ناپایداری
فراتر مترادف با surpassing
مترادفه با dearth به معنای قحطی و کمبود
خود بزرگ جلوه دادن
فریبکار، دغلکار. آدمی که تو حرفاش و عملش دورویی باشه.
تردید، دودولی
با declare مترادفه. ادعاکردن
قبلا
ماهرانه
ظاهرا
با erode مترادف است.
مترادف با contentious