whet

/ˈwet//wet/

معنی: عمل تیزکردن، عمل تیز کردن بوسیله مالش، بر انگیختن، تهییج کردن، تیز کردن
معانی دیگر: (چاقو و غیره) تیز کردن (hone هم می گویند)، مشتاق کردن، خواستار کردن، (اشتها یا میل و غیره) تیز کردن، تیز سازی، صاف کن، ابچرا

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: whets, whetting, whetted
(1) تعریف: to sharpen the cutting edge of (a knife or tool); hone.
متضاد: blunt
مشابه: grind

- He carefully whetted the blade of his dagger.
[ترجمه گوگل] تیغه خنجرش را با دقت بالا کشید
[ترجمه ترگمان] او با احتیاط تیغه خنجر خود را تیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make keener, as appetite or curiosity; stimulate.
متضاد: cloy, dull, surfeit

- Reading his first novel whetted my appetite for his next one.
[ترجمه گوگل] خواندن اولین رمان او اشتهای من را برای رمان بعدی او باز کرد
[ترجمه ترگمان] خواندن اولین رمان او اشتهای مرا برای یک نفر بعدی تحریک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: whetter (n.)
(1) تعریف: the act of whetting.

(2) تعریف: something such as a stone used to sharpen.

(3) تعریف: that which stimulates; appetizer.

جمله های نمونه

1. whet one's appetite
اشتهای خود (یا کسی را) تحریک کردن

2. to whet a sword
شمشیری را تیز کردن

3. to whet the appetite
اشتها را تیز کردن

4. If the ox falls, whet your knife.
[ترجمه گوگل]اگر گاو بیفتد، چاقوی خود را تیز کنید
[ترجمه ترگمان]اگه آکس حرکت کنه، knife را تیز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The preview was intended to whet your appetite .
[ترجمه گوگل]پیش نمایش برای تحریک اشتهای شما در نظر گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]این پیش نمایش در نظر گرفته شد که اشتهای شما را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The book will whet your appetite for more of her work.
[ترجمه گوگل]این کتاب اشتهای شما را برای کارهای بیشتر او باز می کند
[ترجمه ترگمان]این کتاب اشتهای شما را برای کاره ای او افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To whet your appetite, here are some of the most commonly asked questions about fine vintage wines.
[ترجمه گوگل]برای باز کردن اشتهای شما، در اینجا برخی از متداول‌ترین سؤالات درباره شراب‌های قدیمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای این که اشتهای شما را به خود جلب کنید، برخی از متداول ترین سوالاتی در مورد شراب انگور عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To whet your appetite for a trip to Santa Fe, here is a list of our favorite sights.
[ترجمه گوگل]برای اینکه اشتهای خود را برای سفر به سانتافه باز کنید، در اینجا لیستی از مناظر مورد علاقه ما آورده شده است
[ترجمه ترگمان]برای این که اشتهای خود را برای سفر به سانتا فه پیدا کنید، اینجا لیستی از مکان های مورد علاقه ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These are designed to whet rather than satisfy the appetite - but short bibliographies help would-be students to delve further.
[ترجمه گوگل]اینها به‌جای ارضای اشتها طراحی شده‌اند - اما کتاب‌شناسی‌های کوتاه به دانش‌آموزان بالقوه کمک می‌کنند تا بیشتر کاوش کنند
[ترجمه ترگمان]این ها به این منظور طراحی می شوند تا اشتها را ارضا کنند - اما bibliographies کوتاه به دانش آموزان کمک می کند تا بیشتر به کاوش بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The material to send in the whet room directly, adopt special stir to anticipate centrifugal wing wheel to separate compellable inlet pulp the machine.
[ترجمه گوگل]موادی را که مستقیماً در اتاق بخار فرستاده می شود، برای پیش بینی چرخ بال گریز از مرکز برای جدا کردن خمیر ورودی قابل قبول دستگاه، هم بزنید
[ترجمه ترگمان]مواد لازم برای ارسال مستقیم به اتاق گیرنده، یک حرکت مخصوص برای پیش بینی چرخ بال گریز از مرکز برای جدا کردن ورودی compellable از ماشین را اتخاذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They wondered whet the manager would not agree to the suggestion.
[ترجمه گوگل]آنها تعجب کردند که آیا مدیر با این پیشنهاد موافقت نمی کند
[ترجمه ترگمان]آن ها از خود می پرسیدند که این مدیر با این پیشنهاد موافقت نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We wonder whet IT we may conclude a long term agency contract with you.
[ترجمه گوگل]ما نمی دانیم که آیا IT ممکن است یک قرارداد نمایندگی بلند مدت با شما منعقد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با این فکر هستیم که ممکن است یک قرارداد بلند مدت با شما منعقد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bill doesn't give a hoot whet IT he passes his examination or not.
[ترجمه گوگل]بیل نمی‌گوید که آیا امتحانش را قبول می‌کند یا نه
[ترجمه ترگمان]بیل)یک هو هو هو می کند و می گوید: نه، نه، نه، نه، نه، نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمل تیز کردن (اسم)
whet

عمل تیز کردن بوسیله مالش (اسم)
whet

برانگیختن (فعل)
abet, cheer, prod, arouse, infuse, roust, excite, abrade, stimulate, act, actuate, evince, exacerbate, exasperate, nettle, sick, heat, irritate, whet, impulse, put out, impassion, prompt, foment, instigate, provoke

تهییج کردن (فعل)
excite, stimulate, incense, ferment, motivate, whet, buck up

تیز کردن (فعل)
grind, sharp, sharpen, point, keen, whet, strap

انگلیسی به انگلیسی

• sharpening; stimulus; appetizer
sharpen; awaken, stimulate
if you whet someone's appetite for something, you increase their desire for it.

پیشنهاد کاربران

To whet means to sharpen, both literally and figuratively. It can refer to sharpening a blade or increasing someone’s interest or appetite for something.
تیز کردن ( هم از نظر ترجمه تحت اللفظی و هم مجازی )
...
[مشاهده متن کامل]

این می تواند به تیز کردن تیغه یا افزایش علاقه یا اشتهای کسی به چیزی اشاره کند.
مثال؛
A good knife will whet your appetite for cooking.
A person might say, “I read an intriguing article that whet my curiosity about space exploration. ”
In a marketing context, a company might use a teaser campaign to whet consumers’ interest in an upcoming product.

برانگیختن
تیزکردن
ترغیب کردن
بُران
برانگیختن
whet one's appetite = اشتهای کسی را برانگیختن

بپرس