پیشنهادهای mehran nasiri (١٦٠)
اوغور در ترکی به فال نیک ، شگون ، خیر ، یمین میگن و در لغت نامه های فارسی این کلمه همچنین ترکی هست . مثلا خیرلی اوغورلو اولسون یعنی با خیر و با میمن ...
اگه جعل نمیکنی باس در ترکی یعنی فشار
باش در ترکی به معناس سر و رئیس هست چراکه یوزباشی یعنی فرمانده ۱۰۰ نفر ، معنی دیگر آن نفر هست چرا که کاچ باش سینیز یعنی چند سر و چند نفرید ، این کلمه ...
ایل. ( ترکی ، اِ ) بزبان ترکی به معنی دوست و موافق. ( برهان ) ( آنندراج ) . دوست. یار. همراه. ( فرهنگ فارسی معین ) . ا
باتلاق کلمه ای ترکی به معنای مرداب و جاییست که اب جمع شود یعنی تالاب ، باتاق باتلاق از باتمق فرو رفتن هست، باتمق معنی گل الود شدن هم میدهد ، حال دوست ...
قاچ یعنی بدو ، فرار کن ، قاچار یعنی فراری ، قاچاق یعنی فراری داده شده ، قاچاقچی یعنی کسی که این کار رو انجام میده ، این کلمات در صحبت روزمره ترکا وجو ...
باش در ترکی به معنای سر ، رئیس میباشد چرا که آشپز باشی به معنای سر آشپز هست
اطلاعات بیشتر واژه واژه چماق معادل ابجد 144 تعداد حروف 4 تلفظ čomāq نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹چوماق› مختصات ( چُ ) [ تر. ] آواشناسی ComA ...
آد ( اسم ) پسوند لی در ترکی یعنی داشتن نامدار در زبان ترکی که گویش روزمره مستعمل هست
اوج در ترکی معنی ۱. نوک ( مثلا ساچین اوجی یعنی نوک مو ) و گوشه ۲. کف دست در تلفظ آووج ۳. آوجی یعنی شکارچی ۴. اوجا یعنی مرتفع ۵. اوچ یعنی ۳ ۶. اوچ یعن ...
در فارسی همه چیز از تاس حمام شروع شده یاش در ترکی یعنی عمر و سال یاش یعنی اشک و تیس یاش یعنی سبز و طروات برو تاس حمامتو بردار برو کلمات دیگه 🤣
یاش کلمه ترکی به معنای عمر ، سال ، خیس. اشک ، طراوت ، سبز این کلمه در تمام فرهنگ ها ترکی نوشته شده اگر توانایی خوندن داشتی میدی ، کسی که هوا و نفس عر ...
۱. قورت. [ ق ُ ] ( ترکی ، اِ ) جرعه. غورت. جرعه نوشیدنی. ۲. قورت. ( ترکی ، اِ ) با اشباع بمعنی کرم که آن را به عربی دودگویند. ( سنگلاخ ) . || گرگ. ذئ ...
اینالّو ( یا: اینانلو ) طایفۀ ترک ایران، از طوایف بزرگ شاملو. از قرون ۹ و ۱۰ق در ایران سکونت دارند. این مردم تا قرن ۹ق در شام به سر می بردند و پس از ...
اینالّو ( یا: اینانلو ) طایفۀ ترک ایران، از طوایف بزرگ شاملو. از قرون ۹ و ۱۰ق در ایران سکونت دارند. این مردم تا قرن ۹ق در شام به سر می بردند و پس از ...
۱. قورت. [ ق ُ ] ( ترکی ، اِ ) جرعه. ( سنگلاخ ) . غورت. جرعه نوشیدنی. ۲. قورت. ( ترکی ، اِ ) با اشباع بمعنی کرم که آن را به عربی دودگویند. ( سنگلاخ ) ...
چای کلمه چینی_ ختای ( شمال چین ) هست این کلمه مختص چین و ترک هست چراکه اولین چایی در ایران توسط مغول ها اورده شده و گویا چای ترکمنی ازبکی هم بعدش رو ...
Elci در ترکی همریشه با elch ترکیه مغولی ، این کلمه در تمامی زبان های آلتایی تحت عنوان نماینده ، خواستگار ، فرستاده ، پیامبر معنی شده. در ترکی و آذربا ...
الچی کلمه ترکی یعنی فرستاده ، و معنای مستعملش خواستگار هست
دوقلو. [ دُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) ( مرکب از دوق = [ دوغ ، دغ ] از مصدر دقماق [ دغماق ] به معنی زادن و لو علامت نسبت در ترکی ) . دوقلی. دوغلو. توأم. تو ...
الیش در ترکی چند معنی داره ، ۱، آلیشماق ( شعله ور شدن ) ۲. آلیش ( خرید ) این کلمه در پاسخ به خانوم زهره همون آلیش وریش ترکی یعنی خریدو و فروش هست من ...
در پاسخ به بنده خدا آی ( ماه ) لین ( نمود هلالی ) این اسم ترکیست
توماج کلمه ای ترکی به معنای چرم خوشبو هست مثل یاماج که یعنی سراشیبی کوه، مثل ارکین رود ازاد، این کلمه در تمامی منابع ترکی هست بنظرم کسی که فشار خورده ...
ایگین در ترکی یعنی ماه و خورشید البته یعنی ماه گرفتگی
ایگین کلمه ترکی به معنا مه خورشید یعنی ماه گرفتگی هست
تیکان ، تکان ، دکن تلفظ های زبان های ترکی از اوئغوری و یاقوتی تا آذربایجانی و ترکیه ای معنای خار میدهد
آلین در ترکی معنی سرنوشت میدهد اِلین یعنی برای طایفه = ین فارسی با ین ترکی تحت عنوان پسوند فرق داره ، الین یعنی ( برای ) طایفه
. [ ی َ ق َ / ق ِ ] ( ترکی ، اِ ) گریبان. ( برهان ) . گریبان و یخه. ( ناظم الاطباء ) . گریبان. جیب. قبةالثوب. گریوان. ( یادداشت مؤلف ) :منابع کا فار ...
. [ ی َ ق َ / ق ِ ] ( ترکی ، اِ ) گریبان. ( برهان ) . گریبان و یخه. ( ناظم الاطباء ) . گریبان. جیب. قبةالثوب. گریوان. ( یادداشت مؤلف ) : دستت بود به ...
دولی به تگرگ در زبان ترکی گفته میشد
آدا و آداک در ترکی به معنای جزیره و نَذر هست. البته در ترکی به جزیره [آرال ]نیز میگویند که از آیرال ترکی یعنی جدا شده هست ، نام دریاچه ارال کنیز بر ...
دنیز اسمی ترکی به معنای بحر و دریاست . این کلمه در تمامی لهجه های زبان ترکی دیده میشود . در ترکی استانبولی و آذربایجانی و ترکمنی = deniz در اوزبکی ...
آدا و آداک در ترکی به معنای جزیره و نَذر هست. البته در ترکی به جزیره [آرال ]نیز میگویند که از آیرال ترکی یعنی جدا شده هست ، نام دریاچه ارال کنیز بر ...
آدا و آداک در ترکی به معنای جزیره و نَذر هست. البته در ترکی به جزیره [آرال ]نیز میگویند که از آیرال ترکی یعنی جدا شده هست ، نام دریاچه ارال کنیز بر ...
آرال کلمه ترکی به معنای جزیره هست و همچنین نام دریاچه هست ، در اصل آرال از آیرال یعنی جدا شده و یا آرا به معنای میانه ال پسوند شده در ترکیست ، اما من ...
اویار در ترکی امر هشداد دادن است
مکان تفریحی تاریخی در تبریز در زمان اق قویونولو های ترکمان ساخته شده از گول ( دریاچه ) شاه
ارگ یا ارک در ترکی معنی محل حکومت میدهد ( قلعه ) حال پانفارس ارک محل حکومت هست یا بورگ اروپایی یا ارتفاع ؟کدوم احمقی به قلعه میگه مرتفع ؟
یواش. [ ی َ ] ( ترکی ، ص ، ق ) آهسته و هموار. ( آنندراج ) . آهسته و به ملایمت و نرمی. ( ناظم الاطباء ) . نرم. خفی ( کار و رفتار و گفتار ) . مقابل قای ...
در زبان ترکی که روزمره تکلم میشه ارخا یعنی پشت و پشتیبان و عقب در استانبولی ارکا یعنی پشت و پشتیبان ار ( جوانمرد ، مرد ، زود ) دوغان ( متولد شده ، زا ...
در زبان ترکی که روزمره تکلم میشه ارخا یعنی پشت و پشتیبان و عقب در استانبولی ارکا یعنی پشت و پشتیبان ار ( جوانمرد ، مرد ، زود ) دوغان ( متولد شده ، زا ...
Gundogan یعنی جایی که خورشید طلوع میکنه گون ( خورشید ، افتاب ) دوغان ( طلوع کردن ، متولد شدن ) اردغان erdogan , از ار ( جوان مرد ، زود هنگام ) دوغا ...
Gundogan یعنی جایی که خورشید طلوع میکنه گون ( خورشید ، افتاب ) دوغان ( طلوع کردن ، متولد شدن ) اردغان erdogan , از ار ( جوان مرد ، زود هنگام ) دوغا ...
Gundogan یعنی جایی که خورشید طلوع میکنه گون ( خورشید ، افتاب ) دوغان ( طلوع کردن ، متولد شدن ) اردغان erdogan , از ار ( جوان مرد ، زود هنگام ) دوغا ...
قمچی. [ ق َ ] ( ترکی ، اِ ) شلاغ. سوط. تازیانه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : قمچی نیاز بند و جفا را بهانه کن با عاشقان سخن بسر تازیانه کن. سیفی ( ا ...
تومان. ( مغولی ، عدد، اِ ) ده هزار. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) . کلمه مغولی به معنی ده هزار است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا
چاو ( پول ) . چاو، نام پول کاغذی است که در دوره ایلخان گیخاتوخان و به تقلید از حکومت قوبیلای قاآن در چین، در ایران نیز رواج یافت. در واقع این نخستین ...
دو تصویر در ادامه متنم بیاورم قوناق در زبان ترکی به معنای ، میهمان ، بازدید کردن ، اقامت کردن دارد ، این در حالیست که بخش بزرگی از جمعیت ۲ ملیون نفر ...
قوناق در ترکی به معنای لقامت کردن ، بازدید کردن و میهمان هست .
قوناق در ترکی به معنای لقامت کردن ، بازدید کردن و میهمان هست ، توضیح دهید چطور به اویغوری ، ازبکی ، ترکمنی ، قزاقی و قرقیزی رفته هست ؟ گرجستانی که نص ...