تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به کاربر بالا جزیره کریمه جزیزه تاتار هستند که ترک تبارند در انجا طبیعی هست اسامی ترک باشن و همچنین ژاپنی که جزو زبان التایی هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرنا در ترکی _ ترکمنی معنی نهر داره یه اسم ترکمنی هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

• ( تلفظ: ātilā ) ( ترکی ) ( آت به معنی اسب یلا ( صفت ) ) ، به معنی چابک، شجاع، نامی، نامدار، ( در اعلام ) پادشاه هون ها - نام پادشاه قبیله هون که ام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

bayramدر زبان ترکی از ریشة �بایراماق� bayırmaq یعنی جشن گرفتن است. �بای bay� یا صورت دیگر آن �بیگ bəy� در زبان ترکی به معنای ثروتمند، بزرگ، عظیم و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آتیلا آتیایلا یعنی پدر در زبان ترکی آت ایلا یعنی اسب سوار در زبان ترکی مجارستانی ها میتونید برید از مردم شناسی کشور خودشون سرچ کنید ترک های هون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

داداش از قارداش و داغ تاش ترکی به معنای برادر بزرگ و این لفظ ترکیست داداش. ( اِ ) در زبان عامه برادر. ( ظاهراً ترکی است ) . خطابی که برادران و خواه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چمباتمه. [ چ ُ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) در تداول تهرانیان ، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یورتمه. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) نوعی از رفتار اسب ( ظاهراً از یورمق یا یورتمق ترکی به معنی اعیاء و خسته کردن ) . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . یرتمه. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اتراق. [ اُ ت ُ / اُ ] ( ترکی ، اِ ) توقف چندروزه در سفری بجائی. - اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی. موقتاً در منزلی اقامت گزیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوتورماق یعنی نشستن اوتو یعنی بنشین اتراق یعنی بنشینیم صدرصد تورکیست چرا که کاربر بالا مختصات این کلمه [تر. ] دانسته هنوز نمیدونه این یعنی کلمه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوتورماق یعنی نشستن ترکی اوتراق یعنی بنشینیم این کلمه صد در صد ترکیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

داور 😹😹😹 داور یچی دیگست داروغا یا داروغه عنوان ترکی مغولی برای رئیس پاسبان هاست داروغه ( در اصل داراعه چی، مأخوذ از مغولی ) سمت انتصابی مسئول ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گزمه. [ گ َ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) شبگرد و پاسبان شب و عسس. ( ناظم الاطباء ) . گشتی. پلیس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آچمق در ترکی به معنای باز کردن آچ یعنی باز کن ماز پسوند منفی ساز ترکی یعنی نمیشود نمیکند ( آچمز ) آچمز. [ م َ] ( ترکی ، ص ) ( ظ. از ترکی ِ آچل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گویا برای برخی ها خیلی سخته فهمیدن اینکه اصلا sevda باشه یا soda اصلا به زبان فارسی ربطی نداره این کلمه در این معانی تورکیست Sevda از sev یعنی دوست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گویا برای برخی ها خیلی سخته فهمیدن اینکه اصلا sevda باشه یا soda اصلا به زبان فارسی ربطی نداره این کلمه در این معانی تورکیست Sevda از sev یعنی دوست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کمک. [ ک ُ م َ ] ( ترکی ، اِ ) اعانت و مددکاری چه درکار و بار و چه در جنگ ، از لغات ترکی نوشته شد. ( غیاث ) ( آنندراج ) . مدد و اعانت و مددکاری چه در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کلمه الگو از الماق یعنی شدن هست Ulgu یعنی تصدیق ، مثال ، عین ، مثل آن ، از آن ، دقیقا این کلمه در ترکمنی معنی مثال در آذربایجانی معنای نمونه در ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادامه مطلب با رفرنس دهخدا قلدر. [ ق ُ دُ ] ( ترکی ، ص ) خشن و تنومند. گردن کلفت. زورمند. قلچماق. رجوع به قلچماق شود. قول یا قل در ترکی ۱. بازو ۲. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قول یا قل در ترکی ۱. بازو ۲. نیرو ۳. خدمت کار و خدمه ۴. دستیار متاسفانه خیلی ها معنیشو اشتباه نوشتن ( دور ) پسوند بودن در ترکی هست که بصورت تی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمع قل در ترکی یعنی ۱. بازو ۲. نیرو ۳. خدمتکار و نوکر ۴. دستیار کلمه کلی تلفظ ترکیه ای قلی هست در ازبکی ، ترکمنی ، آذربایجانی ، اویغوری ، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قلچماق. [ ق ُ چ ُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش. ( آنندراج از سفرنامه شاه ایران ) . این کلمه مرکب از قل به معنی بازو و چماق است و به کسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آتابای یا آتابیگ با تلفظ اسیای میانه اتا بک یعنی پدر بزرگ در زبان ترکی در پاسخ به کاربر اخر ؟! شما اونجا بودی ؟ اسم دخترش بوغدا یعنی گندم به ترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرخیدن از گرخماق ترکی به معنی ترسیدن هست گر گرفتن یه حالت ادم احساس گرمی میکنه مثل یائسگی پس گرگرفتن در این معنی اصلا ربط نداره چرا که ترسیدن با آت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چانتا یه چنته در اصل یک کیف دستی کوچک دست ساز زنان ترک قشقایی شیراز هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یامان ( از ترکى، اِ ) در تداول، متضاد مامان: همه مامان دارند ما یامان داریم. ��درد یا ورم سختى که اگر اسب و قاطر و الاغ به آن دچار شوند، مى میرند. � ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فقط اونی که گفته ترکیش میشه یمن خب بی عقل اشنباه خوندی اون یامان هست یامان هیچ ارتباطی به فارسی نداره یامان. ( ازترکی ، اِ ) لفظ ترکی است و در آن ز ...

پیشنهاد
١

�دمار� ترکی به طور عام معنای رگ و رگه دارد. مثلاً به رگ و ریشه های گوشت و زردپی و رگ و عصب آمیخته با گوشت می گویند دمار. با این وصف، واقعی ترین دمارد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دمار. [ دَ ] ( ترکی ، اِ ) چوبها که در میان برگ است : دمار تنباکو. دمار توتون ، و آن از �دمار� ترکی است که به معنی رگ و رگه می باشد. ( از یادداشت مؤ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اوغور به صورت اغر غلط هست چرا که اصل کلمه از ترکی طبق گفته دهخداست و نوشتن اغر غلط هست این کلمه در دیوان لغات ترک و لغت نامه مغولی به معنای یمین بو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یغر. [ ی ُ غ ُ ] ( ترکی ، ص ) مأخوذ از مصدر �یُغُرماق � ترکی به معنی خمیر کردن ، یا یوغن ترکی به معنی سطبر و کلفت و درشت و گنده و بی اندام و ناهموار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یغر. [ ی ُ غ ُ ] ( ترکی ، ص ) مأخوذ از مصدر �یُغُرماق � ترکی به معنی خمیر کردن ، یا یوغن ترکی به معنی سطبر و کلفت و درشت و گنده و بی اندام و ناهموار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ادامه مطلب در ترکی استانبولی هم بش bohce میگن بغچه. [ ب ُ چ َ / چ ِ ] ( ترکی ، اِ ) بوغچه. ( فرهنگ نظام ) . بقچه. جامه بند که معروف است این لفظ تر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بغچه. [ ب ُ چ َ / چ ِ ] ( ترکی ، اِ ) بوغچه. ( فرهنگ نظام ) . بقچه. جامه بند که معروف است این لفظ ترکی است. ( غیاث ) ( ازآنندراج ) . بسته ای از جامه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سا ناز نیست سان آز هستل کمیاب و نادر در زبان شیرین تورکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آلش. [ ل ِ ] ( ترکی ، اِمص ) تبدیل. تعویض. رجوع به دهخدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادامه متنم آلش. [ ل ِ ] ( ترکی ، اِمص ) تبدیل. تعویض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلش وریش یعنی ستد و داد آلیش یعنی گرفتن وریش یعنی دادن در تورکی به معنای داد و ستد و بازرگانی و مبادله هست آلش دگش یعنی مبادله و تعویض دگشمک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلش دلش نیست اون آلش وریش ترکی هست یعنی دادو ستد البت در ترکی ستد و داد هست به خاطر گرامر آل یعنی گرفتن وریش یعنی دادن آلش دگش یا آلش دئیش یعنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوت ترکی شرقی کلمه گوتبه معنای باسن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( آبجی ) آبجی. ( از ترکی ، اِ مرکب ) ( از ترکی ِ آغاباجی ، مرکب از: آغا، سید و سیده باجی ، خواهر ) در تداول خانگی ، خواهر. آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( آبجی ) آبجی. ( از ترکی ، اِ مرکب ) ( از ترکی ِ آغاباجی ، مرکب از: آغا، سید و سیده باجی ، خواهر ) در تداول خانگی ، خواهر. آبجی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ادامه || ( ترکی ، اِ ) کلمه ترکی است بمعنی بزرگ و مجازاً رئیس و کدخدا وریش سفید. ( یادداشت مؤلف ) : ای بیوک ابه و کیخای ده دبه آوردم بیا روغن بده. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بویوک یا بیوک به معنای بزرگ در ترکی اوبا یا اوبه میتونید رجوع کنید به اوبه به معنای خاندان در ترکی بیوک اوبه یعنی ریش سفید بزرگ خاندان به ترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی اونقدر عقل نداری که به قَمه میگی قممه من هیچی نمیگم متنو نگاه کن دلقک خودت نوشتی 》》》 مختصات [تر. ] یعنی تورکی 😹😹🤫 تو چطور اسکلی هستی هنوز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قازان یا تلفظ کازان در ترکی به معنی۱. پیروزی ۲. دیگ ۳. کندن ۴. روستا ۵ در کلمه قازانج به معنی دست اورد و موفقیت ، پیروزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قمه. [ ق َ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) نام سلاح است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . قسمی سلاح شبیه به شمشیر ولی کوتاهتر و پهن تر و بدون انحناء. - قمه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ار در ترکی یعنی مردم و مخفف ارکک یعنی مرد آر در ترکی یعنی جوانمرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آلچین در ترکی اسم یک نوع مرغابی هست مثل سونا در اوزبکی هم هست اسم دختره ائل ایچین مخففشه یعنی برا طائفه ن چیدن و چیدمان بیشتر دقت کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آی در ترکی یعنی ماه و نماد درخشندگی معلوم هست که آینا ترکیست و از چه زبانی به زبانی دیگر رفته حال که آئینه هست ن آینه ابتدا طرز نوشتن یک کلمه را یاد ...