پیشنهادهای جواد کیهان (٢٠)
1. Quick > a brisk walk پیاده روی تند و تیز 2. Busy > a brisk trade تجارت پر رونق 3. Cold but pleasant > a brisk wind باد خنک
1. Full of ereny and activity , very active : a vibrant city , girl or business = lively , exciting 2 . Bright , brilliant ( of colours ) 3. Powe ...
با بی میلی اعطا کردن تقدیم کردن ( ! ) England concede a goal within first 5 minutes of the game انگلستان تو ۵ دیقه اول بازی یه گل تقدیم ( تیم حری ...
بهترین معنی اش در متون ترجمه شده فارسی قضیه هست مثل قضیه فیثاغورت در ریاضی
اگر جمع بیاید به معنی مشخصات و یا معیارات و ضوابط و انتضارات هست To our specifications : طبق انتظارات ما Drug specifications : مشخصات دارو اما در ...
Assay = weigh
Assay = evaluate = assess = estimate
توجه در تفاوت دو واژه زیر: Luxuriant و luxurious هر دو به معنی غنی و پر بودن در چیزی می دهند با این تفاوت که luxurious یعنی غنی و پر بودن از نظر م ...
خود واژه unaccustmend یعنی غیر عادی یا ناشناخته Custom یعنی رسم و عادت مهم ترین اصطلاح آن to be unaccustomed to sth / to doing sth هست
سه واژه مشابه هستند که کاربرد های متفاوت دارند : Direct Conduct Lead سه مثال میزنم از کاربردشون اما کربارد های دیگه ای هم دارند : هدایت اشعه >>> ...
به طور مجمل این واژه سه معنا دارد : ۱. توافق بین المللی ( کنوانسیون ) ۲. سنت و آداب و رسوم ( مخصوصا به صورت by convention استفاده میشه ) ۳. گرد هم ...
این واژه سر جمع ۳ معنی کلی میده : تحریم کردن ( یک شرکت یا کشور یا شخص ) مترادف boycott و embargo جریمه ای که ضامن اجرای یک قانون هست معادل penalty ...
Abjure و renounce مشابه هستند و به معنی Publicly annunce ( pormise , say ) Giving sth ( such as a belive ) up
Abhor : فرم c1 واژه hate هست Abhor sth = hate sth
Abhor = detest , loathe
Be featured in/on: شخصی یا چیزی را نشان دادن یا در ترجمه لغت به لغت دارای شخصی یا چیزی در خود بودن مثال با on : He is featured on the screen ( چون ...
Oxford advanced dictionary for learners states about : dispose this way One> place somebody something in a suitable way arrange Two> make somebody ...
به این جملات توجه کنید : He can't carry on this sport because of his injuries در این جا به معنی شرکت کردن و engage in آمده The boys were carrying ...
یه توضیح حول معنی این لغت مترادف است با diffence و inconsistency اولی که میشه تفاوت و تضاد و دومی میشه مغایرت ناسازگاری نا همخوانی این ِعت زمانی ا ...
کلا در هر کاربردی یادتون باشه این لغت معنی چنگ زدن به دامن کسی یا چیزی میده ! بهترین معنی و جامع ترین معنیش میشه استفاده کردن موارد عمده کاربرد : ا ...