پیشنهادهای پیل پرنیان اندیش (١٢٩)
سقلمه
یکه خوردن
برگ ریزان ( شگفتی زیاد )
توی حلق انداختن
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که فردی می خواهد هدیه ای بدهد که کم ارزش است یا در شأن طرف مقابل نیست
تجسس کردن
نوردانه
چاک خوردن
شکستنی
پادخوش ضد حال زد: پادخوشی کرد
دوست دختر مارک آنتونی
هدف اصلی
دور از جان
شبیه، همسان
To make an appointment
تسریع کاری
سوبالا
آموزه ها
سرخوش
پا پیش گذاشتن پا پیش نهادن
مغزشویی
تعارف کردن
دفترچه یا کتابچه
صدای پاک کردن شیشه بخار گرفته
آرام آرام
دزدکی نگاه کردن
جایگزین فارسی: خوانگار ( خوان نگار ) خوانگار اصطلاحی است معادل مانگا در ژاپنی و کمیک در انگلیسی. خوانگار ترکیبی از خوان نگار است به معنی نگارگری خوا ...
کراشمه ( جایگزینی فارسی برای لغت کراش )
قدم گذاشتن
نر ماده
درست: لب کلام نادرست: لپ کلام
نزدیکی جستن
صداهای بم متوالی مثل کوبیدن دیوار با پتک
اره گوز: گوزی که به صورت اره ای بیرون می آید. ( کنایه از زر زیاد )
در این اثنا
پیش از هر کاری
پیش از همه
قبل از هر چیز
رئیس و پیشوای دانشمندان
برخیز
خودبسنده
مستقل
ترسیدن یا وحشت زدگی شدید
بازگشت به تنظیمات کارخانه
دلم غنج زد
رسید، شنیده شد، تصدیق شد، گرفته شد
بازه کوتاه
راز سر به مُهر
درو کردن
نقطه آسیب پذیر