پیشنهادهای پیل پرنیان اندیش (٢٠٧)
پدید آمدن، ایجاد شدن
ارگان ها
بنا بر آن شد
سرریز
پی بینانه
باز ایستادن
بی رودربایستی
طوفانی
از تک و تا افتادن
کم توان شدن، ناتوان شدن
کم توان کردن، ناتوان کردن
بهره ها، سودها، آورده ها
تحریک طبع شاعرانه. . . جامی می گوید: گاه گاهی بیتکی گویم پی تشحیذ طبع
پیکربندی
بهره برداری
به این مناسبت، بدین سبب
میانجی
کارگزاران
کارگزاران
دوش کش
مخالف رایگان، متضاد مجانی
چیره شدن
اندام های تن
تپاندن
اگر این منتقدانه خیلی تند شود می شود رادیکال
پیش گونه
اساسی، اصولی
حرفه ای
زمان بر
سود
ایستا شدن
اندوخته ها
متورم
مکانی نزدیک کارخانه سیمان مشهد که پیشتر دهی بوده است
مدرن
مبادی آداب
شاهوار
رونوشت
درشتی
سختی ها، مصائب، درشتی ها
خانه پایانی
در عرصه سیاست به معنای پاک کردن دستان آلوده یک سیاستمدار یا یک حکومت با توسل به تقلیل گرایی یا جعل
بیهوده انتظار کشیدن
کون را پهن کردن
یعنی جاودانه باد رابطه بین دولت و ملت
کاغذ براق و کمی لیز مخصوص خوشنویسان
به اندازه
بختیاری، از بخت خوب. . .
سنگ نورد
سپری کردن
در گویش مشهدی به معنی شیء اجق وجق
دیری نگذشت
درست و درمان
گنده گوز
جایی که خبری از عدل و داد نیست
چندباره کاری
تکرار
یاری گری
اینجور که بوش میاد
می شود که بشود
خود را سرزنش کردن
کج بنیاد
شتک شدن
کمک حال
گام به گام
زورکی
کنایه از واکنش هیجانی شدید و ناگهانی تا حد غش و ضعف
شگفت گونه
🟢 clumsy practical jokes شوخیهای خرکی شهرستانی
از صدا افتادن
شگفت زده
به شمار رفتن، به شمار آمدن
پاسخ یک رپر به رپر دیگر
پاشش
تصمیم گرفتن
آدمی شیر خام خورده است و مستعد خطا و خرابی.
نگره من این است که. . . دیدگاه من این است که. . .
خوردن
سقلمه
یکه خوردن
برگ ریزان ( شگفتی زیاد )
توی حلق انداختن
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که فردی می خواهد هدیه ای بدهد که کم ارزش است یا در شأن طرف مقابل نیست
تجسس کردن
نوردانه
چاک خوردن
شکستنی
پادخوش ضد حال زد: پادخوشی کرد
دوست دختر مارک آنتونی
هدف اصلی
دور از جان
شبیه، همسان
To make an appointment
تسریع کاری
سوبالا
آموزه ها
سرخوش
پا پیش گذاشتن پا پیش نهادن
مغزشویی
تعارف کردن
دفترچه یا کتابچه
صدای پاک کردن شیشه بخار گرفته
آرام آرام
دزدکی نگاه کردن
جایگزین فارسی: خوانگار ( خوان نگار ) خوانگار اصطلاحی است معادل مانگا در ژاپنی و کمیک در انگلیسی. خوانگار ترکیبی از خوان نگار است به معنی نگارگری خوا ...
کراشمه ( جایگزینی فارسی برای لغت کراش )
قدم گذاشتن
نر ماده
درست: لب کلام نادرست: لپ کلام
نزدیکی جستن
صداهای بم متوالی مثل کوبیدن دیوار با پتک
اره گوز: گوزی که به صورت اره ای بیرون می آید. ( کنایه از زر زیاد )
در این اثنا
پیش از هر کاری
پیش از همه
قبل از هر چیز
رئیس و پیشوای دانشمندان
برخیز
خودبسنده
مستقل
ترسیدن یا وحشت زدگی شدید
بازگشت به تنظیمات کارخانه
دلم غنج زد
رسید، شنیده شد، تصدیق شد، گرفته شد
بازه کوتاه
راز سر به مُهر
درو کردن
نقطه آسیب پذیر
طرفین
شکمش کار داد: رید
توانایی برآمده از تجربه
عادی، طبیعی
لب برچیدن، تغییر عضلات صورت پیش از گریستن
خوراک موقت برای گرفتن سر دل و تحمل برای وعده اصلی
شرایط وخیم شد
حرافی
طولانی
خنیاگر
صاحب. بی صاحاب: بی صاحب
یاد آر: به یاد بیاور
سلاخی
وانگهی
بی دلیل
توانایی های ذهنی و روحی که به فرد امکان می دهد تا از دنیای مادی جدا شده و به سطوح بالاتری از تفکر و ادراک دست یابد.
نور آب
ناگهان
یکباره
بی مقدمه
غذای حاضری
ظرف کوچک دربسته و سترون حاوی دارو.
آنیه، آنیت توضیح: احتمالاً باستانی پاریزی از این واژه برای توصیف کاریزمای مریم فیروز استفاده کرده
خورجین تکون: وقتی یک کشتی گیر برای گرفتن زیر دوخم اقدام می کند، کمر حریف را در اختیار گرفته و پاهای او را باز می کند تا شرایط را برای به هم زدن تعادل ...
گزاره ها
به گویش خراسانی: زِروِنه نوعی ویار
فرهیخته
نقب زدن
سخنرانی قبل از نوشیدن می
نشنید بگیر
خوان نگار
ساتاسپ ( دریانورد هخامنشی ) سات: صد اسپ: اسب = کسی که دارای صد اسب است
زیرچشمی
باز داشتن
تنها و تنها
متوجه شدن
گلچین کردن
آماده کردن زیربنا
کنایه از چیزی که پاره پاره می شود
نازل
"از روی مسامحه" یا "با سهل انگاری"
باب میل، مناسب
نوعی شیربرنج مشهدی که سفت است
رفیق
ادراک مورخ، زیرساخت مفهومی
بستر، بافتار، زمینه: مثلا وقتی جمله ای را از کتابی برش میزنید خودتان می دانید که این برش کانتکس دارد
نبود نظم، نبود قاعده، نبود نظام حقوقی
بی دولتی، بی سروری ( هدف بعضی کمونیست ها )
نبود سروری، نبود حکمرانی، نبود سلطه
کمپرادوریسم : وابستگی اقتصادی کمپرادوری یعنی اقتصادی که ملی نیست و مهمان حاکم است نه میزبان
پدیده ای که جواب همه سوالات را نمی دهد ( مثل دینِ حداقلی )
افسانه ای، مثل ادبیات گمانه زن
طریق سلوک عرفا، عشق، سیر و سلوک
اصول و مبادی عرفا، عرفان فلسفی، عقل، عرفانی که با ابن عربی آغاز می شود
شناخت یقینی
عالم وجود
به تعلیق درآوردن. مثلا برای اینکه در دام روایت ها گرفتار نشیم ( قضاوت صحیح کنیم ) اول باید پدیده رو اپوخه کنیم بعد پدیده هی فراروی میکنه و تو هربار ...
چیزی که ساخته میشود.
قابل تقسیم نیست، رکن است
بدگُمانی، پارانویا، سوءظن شدید
دایی جان ناپلئونیسم، سوءظن شدید
روش جنگ چریک شهری و انقلاب پرولتاریایی
روش انقلاب از روستا
واقعیت بیرونی
طبقات تازه به شهر رسیده
بیان درونی یک واقعیت را در اصطلاح اکسپره می نامند
روح
ملموس
نوک زدن
زورآزمایی با مچ. در این بازی هر کسی زودتر مچ حریف را بخواباند برنده است.
رسیدگی کردن
احساسی، احساساتی
یکی از فیلسوفان نهضت ترجمه در دوره خلفای عباسی
ترسیدم
سرریز و جاری شدن آرام مثلاً آب از دهانش کش کرد یعنی بزاق دهانش به آرامی خارج شد
دریاگاه
تبدیل تلخی به شیرینی
شهید: گل بدَن روزبهان بقلی در عبهرالعاشقین می گوید: نصیب عاشقان در عشق جز غم نیست. غمشان وصول است، دل و جان را در عشق برای فنا دارند، مرغان قفس شکن ...
مساح کسی بود که در صورت بروز آفت حاصل از تگرگ، خشکسالی، ملخ و حشرات از نوع �سن� و. . . به محل مراجعه، و اوضاع را مورد مطالعه قرار می داد. ( راوندی، 1 ...