پیشنهادهای محمد رضا زین العابدینی (٣٩٨)
یهویی.
من دوست ندارم.
تو چی سفارش میدی؟
هی!حواستو جمع کن!
گل گفتی. این شد حرف حساب این قبوله. .
از فکرش بیا بیرون.
چرا همش می خوری.
سبقت بگیر.
از غذات لذت ببر.
مرسی که دعوتمون کردید.
دوری کردن
کار امروز رابه فردا نینداز.
تو اینو همینجوری داری میگی.
به حست اعتماد کن!
شایعه شده که.
خجالت بکش.
دارای.
پیش خوب کسی هستی.
اگر به ترجیح و دلخواه من بود.
به تو چه؟
امیدی بهت نیست.
شیر یا خط انداختن
صدات قطع و وصل میشه.
تسکین دادن ، آرام کردن
من اعصاب ندارم.
ساده ی ساده
حواسم بهت هست.
وقتی نیستی.
قیافه نگیر
زندگی افتضاحه.
راحتم بزار.
سلام. رفیق
یه تختت کمه.
هوا خیلی آلوده است.
بی خوابی کشیدم.
از ترس ریده به خودش!
به تو ربطی ندارد. مترادف. It's none of your business
این دفعه مهمون منی.
مهمون منی
معرکه
چطوری ؟
سپاس.
تو قدر مرا نمیدونی.
دو نفر که خیلی شبیه هم باشند. مثل سیبی که از وسط نصف شده
یک تصویری از حس خوب
خودشه، همینه!
نفهم - بیشعور
بیریخت
اسکل - منگل
ایول ترکوندی