پیشنهادهای محمد رضا زین العابدینی (٤٦٩)
دلت دعوا می خواد.
کلا بی خیالت شدم!
پس دست از سرم بردار.
بیا پیاده بریم.
باید پیاده بریم.
گرون ترین بلیط.
For example Custom control کنترل کردن گمرک
نیازی نیست.
استکان.
در را محکم نبند.
استرس ندا م.
میخواهم بدونم چرا.
تو روز روشن
گیج شدم.
حال میده
من تو درد سرم.
من تو درد سرم.
من تو دردسرم.
میشه جمع و جور بشینید.
میترسم حتی بهش فکر کنم.
ادب و نزاکت نپاری؟
بعداً به حسابت میرسم.
تو من را فروختی.
تو من را فروختی.
منو به زندگی باز گردون.
قبل اون که از دست برم.
خونم رابه حرکت وادار کن.
مشکل خودشونه.
صادقانه عشق میورزم.
حاضر جوابی نکن!
قسمت نبود.
دروغ گفتن خط قرمز من است.
می تونم خودکارت را قرض بگیرم.
چی کارا می کنی.
پارتیش خیلی کلفته!
برق رفت. یا The electricity is out برق رفت.
به داسو زی ات نیازی ندارم!
آدم ندید بدید!
به شانس دوم اعتقاد دارم.
من دیگه حرفی ندارم.
تا فکر کردن هنوز قانونیه فکر کن.
لطفاً بر همین اساس برنامه ریزی کن.
Her baby's due any day now and ted just walked out on her بچه همین روزها به دنیا میاد و تد ولش کرده رفته.
من دارم سشوار می کشم.
خاطره می سازم.
با نشاط میشم.
تناسب اندام پیدا می کنم.
دارم امپراتوریم را می سازم.
این مفته/ ارزونه!
ازت شکایت می کنم. Sue=شکایت کردن