پیشنهادهای مینا نثاری (٢٩)
عدم تعادل
اشکال کار
رسما
My dog howls the house down whenever he is left alone. هر زمان که سگم در خانه تنها بماند، با زوزه و جیغهایش خانه را روی سرش می گذارد. یعنی نمی گذارد ...
زدودن. بیرون راندن احساسات بیرون کردن از ذهن
خوشحال و راضی
توجه و علاقه نشان دادن به چیزی یا کسی
ایجاب کردن، طلبیدن This situation suggests using painkillers. این موقعیت ایجاب میکند از مسکن ها استفاده کنیم.
علی الحساب
مزیت
با آن که
بدون پیش آگهی
نتایج ناخوشایند پیامدهای ناراحت کننده
به کار گیری یک روش. مثلا: I tried natural medicines to treat the patient.
یخشان در ارتباط با هم اب بشود
اوضاع متشنج یا ناآرام شدن
خوشایند کسی بودن
عارضه. عوارض
دقت کردن
در دام افتاده بود
در تله افتاد. گرفتار دام شد.
یه حالتی مثل لپ بچه رو کشیدن. یعنی تو دست نگه داشتن و کشیدن
از کار افتادن
استراتژی برای بقا و زنده ماندن
منشا
با توجه به قابلیتها و ویژگی های خود شخص/حیوان/محصول و. . . .
به سراغ چیزی رفتن
چنگ و دندان نشان دادن ( حیوانات ) شاخ و شانه کشیدن گارد دعوا گرفتن
تظاهر به چیزی. ادای چیزی را دراوردن