Shayan - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undergarment: لباس زیر ( مثل زیرپوش، شرت و غیره )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break out: دقت کنید فعلش break out هست و اسمش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm uset to: تفاوت I used to و I'm used to در ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uh huh: همون "آها" خودمون در فارسی. سعی کنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you better believe it: used to indicate that the speaker e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: به نظر رسیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to someone's attention: به گوش کسی رسیدن، متوجه شدن و فهمید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a great time: خوش گذشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have good time: خوش گذشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have argument: دعوا کردن، بحث کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's time to: وقتِ ( انجام دادن فلان کار است )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is being: اگر بعد از is being صفتی بیاد که به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assimilate into: وفق پیدا کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be someone’s age: هم سن کسی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay visit: ملاقات کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no question about it: بدون شک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flagrantly: آشکارا و وقیحانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to rock sth: یعنی چیزی را به نحو احسن انجام دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't be: ( با کمی تعجب ) امکان نداره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

needn't: نیازی نیست، لازم نیست، نباید حالت م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get something done: بدی برات کاری رو انجام بدن When are ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone something: I'll get you her number.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in sync: هماهنگ بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk someone: پیاده با کسی تا محلی رفتن. مثال: He ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bother: دوستان به این واژه ها و تفاوت هاشون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm cold: سردمه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whacko: دیوونه، خل و چل ( به معنای بامزش )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remorse: دوستان دقت کنید که Remorse و Regret ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put thought into: فکر و تامل کردن ( درباره چیزی که بع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preserve: این سه کلمه رو بجای هم اشتباه نگیری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unbuckle: ( کمربند شلوار ) باز کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get back: یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of mine: ( مربوط به ) من، ( متعلق به ) من Sh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm bored: حوصلم سر رفته ( دقیقا به همون معنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fine with it: ایرادی نداره از نظر من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what can i tell you: همون "چی بگم والا" خودمونه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be apart: به معنی فاصله ( فاصله سنی، فیزیکی و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all right then: همون Ok هست گه برای تایید حرف یا پی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's nothing: یه مدل تعارفه و دقیقا معادل همون "چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toward: تفاوت to و toward در این هست که: to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that one time: اون دفعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone promise: از کسی قول گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debris: دوستان دقت کنین s انتهای واژه تلفظ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how kind of you: لطف میکنین، محبت میکنین وقتی استفاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have idea: خبر داشتن دونستن اطلاع داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underrated: این دو لغت رو کنار هم بخاطر بسپارین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfulfill: محقق نشدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the damndest thing: چیز پشم ریزون ( و اغلب بد ) ، بدبیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to run: من باید برم ( کمی هم عجله قاطیشه ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be bliss: خیلی خوش گذشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: تفاوت Shatter و Crack توی یادگیری م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone pp: این ترکیب هرجا بیاد معنی "کسی رو کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the chance: فرصت به دست آوردن، شانسش رو پیدا کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give satisfaction: دشمن شاد کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i'm not mistaken: ( درست مثل فارسی ) اگه اشتباه نکنم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the hell with: گور بابایِ . . . ( هرچی که بعد with ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Shayan