یویو - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

communal forests: جنگل های همگانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive economy: اقتصاد رقابتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conceptual frameworks: چارچوب های مفهومی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence level: سطح معنی داری، سطح اطمینان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compatibility matrix: ماتریس سازگاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arid areas: مناطق خشک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

area to volume ratio: نسبت سطح به حجم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

area planning: برنامه ریزی شهری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concealed connectors: اتصال دهنده های پنهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convergence model: مدل همگرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corrugated board: کارتن موج دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cost capacity: ظرفیت هزینه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost estimation: برآورد هزینه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost index: شاخص هزینه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cost tracker: ردیابی هزینه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

costs and revenues: هزینه ها و درآمدها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross laminated timber: الوار ( چوب ) لایه ای متقاطع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

workforce involvement: مشارکت نیروی کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automatic hollow blow moulding machine: دستگاه خودکار قالب گیری دمشی توخالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annual operating cost: هزینه عملیاتی سالانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biased estimation: برآورد جانبداران، برآورد مغرضانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cast aluminium: آلومینیوم ریختگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comparison group: گروه قیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a common enough: کم وبیش رایج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of: بیرون از. . . ، خارج از. . . تقریب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dehydrator: دستگاه میوه خشک کن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

communication revolution: تحول /انقلاب ارتباطات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hidden screen: پرده ای مستور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achaemenid kings: پادشاهان هخامنشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplementary law: قانون تکمیلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplementary convention: کنوانسیون مکمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

public documents: اسناد دولتی ، اسناد غیر رسمی دولتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

production of documents: ارائه یا تهیه اسناد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evidentiary documents: مدارک مستند ، مدارک دلالت کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imir: Internal Material Inspection Report ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

udlt: Universal Design For Learning طرح ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance management system: سیستم مدیریت عملکرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time and attendance management: سیستم مدیریت زمان و حضور و غیاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

payroll management system: سیستم مدیریت حقوق و دستمزد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

applicant tracking system: سیستم ردیابی متقاضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human resource management system: سیستم مدیریت نیروی انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal pay act: پرداخت برابر ( یک قانون سراسری است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maternity benefits act: قانون مرخصی زایمان ( این قانون از ز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equal employment opportunity commission: کمیسیون فرصت های شغلی برابر ( این ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep the horse in the barn: تا دیر نشده تا کار از کار نگذشته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

optimal functionality: بهترین عملکرد کارایی بهتر عملکردی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beeline: یک راست به سراغ کسی/چیزی/جایی رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phonomassage: ماساژ گوش میانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thermomassage: ماساژ به وسیله گرما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phonopneumomassage: ماساژ هوائی گوش میانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pain scale: مقیاس درد عددی که بیماران از یک تا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cardiac nursing: پرستاری قلب یکی از تخصص های پرستاری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home health nursing: پرستاری در منزل شاخه ای از پرستاری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dialysis nursing: پرستاری دیالیز تخصصی در پرستاری که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adn: مدرک کارشناسی پرستاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aprn: پرستار ثبت شده در عمل پیشرفته به پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bsn: کارشناسی علوم پرستاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tachy: ضربان شدید قلب این اصطلاح عامیانه ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

msn: کارشناسی ارشد پرستاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uribalysis: آزمایش ادرار آزمایش ادرار رایج که م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saline lock: سالین لاک یک روش پزشکی که در آن یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

therapy iv: تزریق داخل وریدی از این روش برای ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic metabolic panel: پانل یا آزمایش متابولیک پایه گاهی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

l and d: کار و تحویل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radiology nursing: پرستاری رادیولوژی پرستاران مشغول در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nursing informatics: انفورماتیک پرستاری در انفورماتیک پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oncology nursing: پرستاری انکولوژی در این حرفه؛ از بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nurse anesthetist: پرستار بی هوشی پرستار بیهوشی دارو ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

massage nodes: گره های ماساژ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

massager: ماساژور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

icu nurse: پرستار بخش ICU پرستارانی که در بخش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electro massage: ماساژ دادن و برق دادن با هم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hugo point ice massage: ماساژ یخ در نقطهٔ هوگو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyaluronic massage: ماساژ هیالورونیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

otomassage: ماساژ حفره صماخی و استخوانچه های گو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swing massage: نوعی ماساژ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international financial reporting standards: در متون حسابداری به معنای استاندارد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to loan: وام دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repair and maintenance: نگهداری و تعمیرات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off balance sheet accounting: در متون حسابداری به معنای حساب خارج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nclex: آزمون پرستاری اشاره به آزمون پرستا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institute of chartered accountants in england and wales: در متون حسابداری به معنای �انجمن حس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

international accounting standards: در متون حسابداری به معنای استاندارد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

international accounting standards committee: در متون حسابداری به معنای �کمیته اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

board of directors: هیئت مدیره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

certified public accountant cpa: حسابداران ( حسابرسان ) رسمی ( خبره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generally accepted accounting principles gaap: در متون حسابداری به معنای اصول پذیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rewriting: بازنگاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

after all: از همهٔ اینها گذشته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general attention: توجه همگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house editing: ویرایش سازمانی، ارزیاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal empowerment: توانمندسازی فردی

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lasting fulfillment: تحقق طولانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep watch: نگهبانی دادن، کشیک دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reflect that: فکر کردن که با خود فکر کردن که

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slow and steady: آهسته و پیوسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obliger: متعهد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tendinous: تاندون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper extremity: اندام فوقانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psy d: Psy. D. دکتر ای روان شناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

com down: خبری نیست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ta da list: فهرست کارهایی که قبلا انجام داده ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external accountability: مسئولیت ظاهری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

computer screen: صفحهٔ رایانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business etiquette: آداب تجارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

networking skills: مهارت های شبکه سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holiday cards: کارت تبریک تکه کاغذ با کیفیتی است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby announcements: کارت دعوت سیسمونی نوزاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're like: مثل این است که می گویی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even: گاهی وقتا معنی �اصلا� رو میده. به م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

improve incrementally: بهبود تدریجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw honey: عسل طبیعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep stable: ثابت ماندن ثابت نگه داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy dose: مقدار زیاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set intentions: تصمیم بگیرید برنامه ریزی کنید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it has nothing to do with you: هیچ ربطی به شما نداره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loosen one's grip hold on sb sth: کنترل خود را بر کسی/ چیزی کاهش دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give do somebody a favour: در حق کسی لطف کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unplugging: خودداری موقت از استفادهٔ وسایل الکت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apologizer: عذرخواه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixing a wrong: رفع اشتباه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you’d excuse me: اگر اجازه بدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bace face: ته چهره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

source of shame: باعث شرمندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trouble with the law: قانون گریزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noncondescending: نامعقول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the pressure off sb or sth: فشار را از روی کسی/ چیزی برداشتن، ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick up the phone: تماس بگیرید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my heart hurts for you: دلم برات می سوزه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no happy ending: بدون پایان خوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental math: محاسبات ذهنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human connection: ارتباط انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

application process: روند درخواست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cheesecloth: پارچه پنیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pool cover: پوشش استخر روکش استخر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

often conflicting: often - conflicting یعنی اغلب متناق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swing shut: به طور خودکار بستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen wind: بادِ سخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen slap: سیلیِ جانانه سیلی آبدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen scent: بویِ تند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keen eyesight: دیدِ قوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keen prices: قیمت مناسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen delight: لذتِ بسیار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen questions: پرسش های هوشمندانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen sense of guilt: حس آزار دهندهٔ گناه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen desire: میلِ شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keen teacher: معلم زیرک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bookending: پایان دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mudroom: اتاق کفش کَن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for this once: این بار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carefully performed duty: وظیفه ای که بادقت اجرا شده است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

developing countries: کشورهای در حال توسعه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic development: توسعه ی اقتصادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

developmental age: سن بالندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developmental approach: رهیافت پرورشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental development: پرورش ذهن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regional development: عمران منطقه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

development plan: برنامهٔ آبادانی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های یویو