پیشنهادهای ابراهیم حافظ نژاد (٣٧٦)
ونارج این اسم ترکیب وخلاصه شده ای از ون ( وان ) بعلاوه آ ( آب ) بعلاوه رج ( رجه ( رگه ) رگه ی کوه یا شن پس روی هم می شود ( وان ابی در رگه ی شن )
ون اباد تلفظی دیگر از ( وان آباد ) است جایی که ابگیری به شکل وان دارد که سبب ابادی ان شده است
این اسم دو قسمت می باشد قسمت اول ون تلفظی دیگر از وان ( ابکیر ) وقسمت دوم اب همان آب است روی هم می شود منطقه که ابگیری به شکل وان دارد
این اسم دوقسمت است ون تلفظی دیگر از وان به معنای ابگیر وند تلفظی دیکر از آوند به معنای ظرف پس روی هم می شود ظرفی ( آبکیری به شکل وان ) این وجه تس ...
وناز تلفظی دیگر از بناز یا بهناز اسمی دخترانه است
ترلان نوعی باز شکاری که در بیتی از میر نوروز شاعرلر به ان اشاره شده است گر برفتی باز ترلان در دل اوج / همچو خس می بستمش در حلقه ی موج/
چپر در زبان کردی به بزی می گویند که بچه اش مرده باشد کنایتا و از باب شوخی به مردی که زنش در خانه نباشد هم چپر می گویند
در زبان کردی دیو استعاره ای از ادم هیکل دار و پرخور و زورمند است که همه کارش برعکس باشد
شب گردی عملی بوده است که در آن شخص لباس سفید می پوشیده ودر وقت مناسب با معشوقه اش دیدار می کرده است. میر نوروز شاعر و عاشق مشهور لر با اشاره به عمل ...
توتر در زبان کردی به سنگدان مرغ گفته می شود ودر زبان بختیاری به اسیاب سنگی که با ان دانه ها را خورد می کنند گفته می شود
اسم چتیله که هم خانواده اسم چتال می باشد به معنای ماده گاوی است که سیر کمی دارد واصولا به هر انسان و حیوان ضعیف چتیله گویند چتال نام روستایی در بدره ...
کله جوب یا ( کوله جوب ) به ابی گفته می شود که از زیر کوهی نسبتا کوچک در می اید در حقیقت کله خلاصه شده کوه له علامت تصغیر می باشد جو هم تلفظ ساده ی جو ...
وز در زبان کردی ایلامی به پیه پرده مانندی که شکمبه را پوشانده است ( وز ) گفته می شود کردها ولرها جگر رادر ان پرده می پیچند و روی اتش بریان می کنند که ...
درزبان کردی ایلامی سنگ نسبتا بزرگ را لته می گویند لت به معنای نصف هم هست
اسم منجیل از دو قسمت ( من ) بعلاوه جیل ) درست شده است باز من تلفظی دیگر از مان به معنای جایگاه است و ( جیل ) تلفظی دیگر از گیل یا گول به معنای ایگی ...
در زبان کردی ایلامی به معنای قطره و چکه است .
چون هوده به معنای اتش گیره است و آتشگیره در زمان خود یکی از مهمترین نیازها بوده است واگر کسی هوده نداشته نمی توانسته آتش روشن کند ودر تاریکی می مانده ...
لاریجان به معنای ( سرزمین دره های آبدار ) می باشد چون اب اساس ابادی است. لار و لارستان و لرستان خواهر خوانده این اسم هستند
هوتو منسوب به هوت ( ابگیر ) به ابگیر دست سازی گفته می شود که اب باران را در ان ذخیره می کنند ومعمولا در ته ان لجن وجود دارد
هوت به معنای ابگیر دست ساز برای ذخیره آب باران است وهوتانه جمع ان می باشد. منسوب به هوت ( ابگیر )
هوتان به معنای ابگیران است که معمولا با دست ساخته می شوند
هوت به معنای آبگیر دست ساز برای ذخیره کردن اب باران می باشد ویا چاله ای طبیعی است که آب سیلاب در ان ذخیره می شود
هوتک به معنای ( ابگیر وگودال دست ساز برای ذخیره کردن اب باران ) است وربطی به حوت ( ماهی ) واسم هو ( خدا ) ندارد
تقله یک نوع سوارکاری است واز روی ان بچه ها نوعی بازی رادرست کرده اند که با جست وخیز وشادی اجرا می شود وبسیار شاد است ومعمولا قبل از عید نوروز خوانده ...
هندی جان و واندیگان یک واژه هستند وریشه هردو واژه اندود می باشد و روی هم به معنای سر زمین آب الود و نمناک می باشند اندیکا و اندان که نام روستایی در ا ...
اندان نام دهی است از اصفهان ریشه این اسم از اندود می باشد یعنی مکانی که اب آلود ودارای زمین نمناک است
چکاوک را در زبان لری ( کر کلاو ) همان کلاهدار می گویند
قمتر نوعی پوزبند است که به سر گوساله می زنند تا نتواند شیر مادرش را بخورد وبعد از شیر دوشی ان را از سرش باز می کنند قمتر کردن به نوعی یعنی نگهداری کر ...
درزبان کردی مردم ایلام بهقاطری که سواری نمی دهد وخیلی هم قدرتمند است تور می گویند به بزی که نمی توان ان را بگیری وشیرش را بدوشی تور می گویند تور رو ...
وند سار به معنای چشمه سار است
به معنای ابگ یر وچشمه ای با اب زلال است
وندی به معنای جایگاه چشمه ها است
وند چال این اسم دوقسمت است وند بعلاوه چال وند به معنای ( چشمه ) است معنای چال هم به معنای ( گودی ) است پس روی هم وند چال می شود چشمه ای که در چاله ...
تال ان به معنای غارت هم امده است گویند دزدها بر سر مردی ریختند وهمه ی اموالش را بردند وتنها صد تومن که مرد درزیرپالا ن خرش گذاشته بود نبردند مرد که ...
سقلابی در لرستان وایلام شده ( سگلاوی ) به نژادی از اسب گفته میشود که گردنی باریک دارد وموقع تاختن دهن باز می کند .
برای حکیم معانی فراوان گفته شده است اصل معنای این لغت ( به کسی که تیر را درست به هدف میزند ) گفته می شود
برای افول معانی زیاد هست اما اصل این معنی به ( بچه شتر و گاو که از شیر گرفته شده و لاغر شده می گویند )
اوستا کتاب مقدس ایرانیان است اصل معنای اوستا ( بنیان جا افتاده ومحکم ) است
ارتفاع برای ارتفاع معانی زیاد گفته شده است ولی در اصل ارتفاع به معنای ( برداشت محصول ) است
برای افراط معانی زیادی درفرهنگها امده است اما اصل این لغت به معنای اسبی است که بر همه ی اسبها پیشی می گیرد
امد به جایی گفته می شود که آب بر روی زمین به وفور پخش شده وایستاده باشد شهر امدیه ایران که الان ان را ا میدیه می گویند از این ریشه است شهر امد در تر ...
خره در زبان کردی به معنای زمین گلناک است که پا در ان فرو می رود ولی بویش بد نیست در برابر خره لیجه ( لجن ) وجود دارد که بد بو عموما سیاه است
خر قان با تلفظ دیگر ( خرگان ) به معنای سرزمین آبگیرهای لجن دار است یعنی ابگیرها وتالابهایی که در زمین گلناک به وجود آمده اند
اولین معنا که از اسم خر به ذهن متبادر می شود همان حیوان چهارپا و مشهور است ولی اگر همین اسم خر وهم خانواده هایش ( خر - خو ر - خیر - خار - ) بر اسم ر ...
اسم کالپوش به نظر میرسد اسمی است شبیه به قرمز پوش زره پوش سیاه پوش که معنی همگی معلوم است حال بر گردیم به کالپوش که از دو قسمت کال یا کول به معنا ...
هشل هف به معنای لجن آلود است این اسم درست شده است از هشل که تلفظی دیگر از ( هچل ) می باشد و هشل و هچل به معنای لجن زار است افتادم تو هچل همین جریان ...
اوش تلفظ دیگری از ( آش ) است و آش به غذایی گفته می شود که آبش از جامداتش زیاد تر باشد پس می شود نتیجه گرفت اوش به جایی می گویند که آب زیادی داشته با ...
گلنجیک گلنجک. و گلنجو هم خانواده هستند که همگی بر بدبویی دلالت دارند واگر بر اسم شهر یا منطقه دلالت کنند بعنی ان جا تالاب بد بو ( مانداب ) دارند
( گلنجوک ) نام شهری در ترکیه است وبه معنای ( ابگیر بد بو است ) این اسم با کمی اختلاف ( ، گلنجک ) نام روستایی در ایران است. گلنجو در زبان کردی به معنا ...
گلنجک به احتمال قوی به معنای ابگیر کوچک وبد بو است چون در زبان کردی به ادم ی که نظافت را رعایت نمیکند وبدنش بو می دهد ( گلنجو ) گفته می شود.