دکتر رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vow: She vowed never to speak to him aga ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plea: appeal, entreaty, intercession, pet ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indicting: متهم و محکوم کردن، تعقیب قانونی کرد ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sham on you: Shame on you شرم بر تو باد. خجالت ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

LIP: None of your lip روتو کم کن، پر روی ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef: گوشت گوساله. پرواری کردن و ذبح کردن ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get: ?Could I get by, please لطفا اجازه ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: ارزش قیمت، بها، سزاوار، ثروت، با ار ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

law: علم حقوق شریعت، حق، حقوق، قاعده، قا ...

جدید ١٤ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welfare: رفاه کمک، توجه کردن، رعایت کردن، خد ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrast: difference, comparison, disparity, ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن. متق ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embarrassed: شرمنده. شرمسار. معذب. شرمگین

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abandon: leave, desert, forsake, strand - g ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defile: سان، دفیله رفتن، معبر باریک راه، ال ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storm: طوفان. کولاک، تغییر ناگهانی هوا، تو ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banger: کوبیدن . بستن، محکم زدن، چتری بریدن ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metaphorically: مجازا. استعاری. استعاره ای. کنایه ا ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: اندازه گیری کردن قدر، حد، بخش یاب، ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappointing: ناامید کننده، مایوس کننده، یاس آور

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pluripotent: چندتوان، پرتوان، همه توان، چند قابل ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nervous: apprehensive, anxious, edgy, fearfu ...

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minute: small, diminutive, infinitesimal, l ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: Clear the way کنار بروید، برید کنار

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gee: هین ( که درموقع راندن اسب و گاو گفت ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pedestrian: عابر پیاده وابسته به پیاده روی، مبت ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have: I have a brother I have got a broth ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concept: idea, abstraction, conception, conc ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: راهبرد، راهکار. خط مشی، فن اداره جن ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obviously: آشکارا، بطور واضح بطور آشکار یا معل ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train: قطار؛ آموزش دادن، آموزش دیدن ترن، د ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullshit: Don't bullshit me چرت و پرت تحویل م ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sidewalk: hard surface or path at the side of ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: رانندگی کردن. سوارشدن و کنترل اتومب ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extensive: وسیع شدید، زیاد، پهن، عریض، گسترده، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: دکه. غرفه، دکه چوبی کوچک، بساط، صند ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relationship: رابطه ( جدی ) با کسی خویشاوندی، نسب ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: مشاهده کردن معاینه کردن، اظهار عقید ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: see, detect, discern, discover, not ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: Observe the mother and take the dau ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: Bread and point کوزه گر از کوزه شکس ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nest: refuge, den, haunt, hideaway, retre ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trust: believe in, bank on, count on, depe ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sepsis: در پزشکی : مسمومیت عفونی حاصله در ا ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

governing: حکومت کردن. حکمرانی کردن، تابع خود ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

index: شاخص اندکس، نما ( در ریاضی ) ، خط ش ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

module: مدول، پیمون، مدل موشکی، اطاقک نمونه ...

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activity: action, animation, bustle, exercise ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

return: برگشتن عودت دادن، پس فرستادن، عملکر ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trust: This day there is no trust, come to ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captive: prisoner, convict, detainee, hostag ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captive: دستگیر ( کردن ) اسیر، گرفتار، دستگ ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue: ویژگی مثبت، عادت خوب فضیلت، مزیت، ت ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue: goodness, incorruptibility, integri ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consequential: نتیجه ای، مهم، دارای اهمیت، پربراین ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

again: There you go again اومدی و نسازی!

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yesterday: I wasnt born yesterday بچه که نیستم

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloody: Tim is bloody - winded تیم آدم کله ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloody: خون آلود به رنگ خون، خونی، قرمز، خو ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slack: قوزک اول ماشه، توقف در حرکت، گیر در ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tea: Lets have high tea بیا باهم یه عصر ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criterion: standard, bench mark, gauge, measur ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

validity: اعتبار صحت اعتبار، نفوذ، تایید، تصد ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: بی فایده، بلا استفاده عاری از فایده ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: Don't get on my nerves , I will giv ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: request, ask, challenge, inquire, i ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: تقاضا درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خ ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jerk: پرتاب غیرمجاز توپ کریکت، تکان تند، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liberty: آزادی . اختیار، اجازه، فاعل مختاری، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neutral: unbiased, disinterested, even - han ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settled: When the dust settled اصطلاحا یعنی: ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule: قاعده، قانون سلطه، نظامات حکمرانی ی ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucky: Third time lucky تا سه نشه بازی نشه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cube: هرچیزی بشکل مکعب، بشکل مکعب دراوردن ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wan: pale, anaemic, ashen, pallid, pasty ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proximate: نزدیک، پیوسته، بیفاصله، مستقیم، تقر ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trouble: مشکل، آزار دادن، رنجه کردن، زحمت دا ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trouble: Take the trouble to go, please قدم ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get away: There is no getting away from it جا ...

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fluently: She speaks French very fluently مثل ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dripping: Constant dripping wear away the sto ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: توسعه، گسترش؛ تمدید، مهلت زمانی انب ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acting: performance, characterization, impe ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figurative: عبارت ) مَجاز مجازی، تمثیلی، رمزی، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folk: مردم گروه، قوم و خویش، ملت، people, ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliability: اعتبار قابل اعتماد، قابلیت اعتماد، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plunder: زور چپاول کردن، چپاول، تاراج، یغما، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speech: You make me ill with your speech با ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phase: فاز، مرحله طبقه، وضعیت، وجه، منظر، ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merit: worth, advantage, asset, excellence ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

violate: نقض کردن. تخلف کردن، تجاوز کردن، شک ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: انباری. سیلو. پناهگاه . کارخانه سرپ ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: انباری کارخانه سرپوشیده، انداختن، ا ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: give out, cast, drop, emit, give, r ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: ?Could I have a lift اجازه میدین من ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

around: I am not around here بچه این محل نی ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get: رسیدن به جایی؛ گرفتن، دریافت کردن؛ ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: با سلام و ادب اساتید دوستان و بزرگو ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter: تلخ. جگرسوز، طعنه آمیز، شیمی: تلخ ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tight: تنگ ، سفت، محکم، کیپ، مانع دخول هوا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

separate: جدا کردن؛ جدا شدن، متارکه کردن مجزا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dislike: be averse to, despise, detest, disa ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficiency: راندمان. کارآیی، بازده، ضریب انتفاع ...

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask: Ask me another من چه میدونم!

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euphoria: elation, ecstasy, exaltation, exhil ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euphoria: رضامندی، خوشی، خوشحالی، رضایت، مشاط ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

path: راه، مسیر پیاده رو، گذرگاه، باریک ر ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: break, burst, cleave, fracture, sna ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brave: شجاع دلاور، تهم، دلیر، عالی، با دلی ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brave: Put on a brave face به روی خودت نیا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elements: بخش، رکن، عامل عامل اصلی، جزء، الما ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shelter: protection, cover, defence, guard, ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash: money, brass ( Northern English dia ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shot: گلوله؛ آمپول ضربه، گلوله سربی، تیرا ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wisdom: Pearls of wisdom پندهای حکیمانه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moon: He is over the moon اصطلاحا : طرف ت ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

else: دیگر. جز این

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abrupt: غیرمنتظره، گستاخانه تند، پرتگاه دار ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

else: You are something else تو حرف نداری ...

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: الکترونیک: پیوند، شیمی: سند قرضه، ض ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnitude: importance, consequence, greatness, ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shop: خرید کردن؛ فروشگاه دکان، کارگاه، تع ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock: He is the cock of the walk او یکه ب ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certainty: اطمینان، یقین قطع، امر مسلم، قانون ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bit: Wait a bit کمی صبر کن

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tutor: معلم خصوصی، استاد راهنما معلم سرخان ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play: That's playing it low down نهایت پس ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glance: نیم نگاهی انداختن برانداز کردن، نظر ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: Are you on crack زده به سرت !!

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little: Ask much to have little به مرگ بگیر ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetite: I lost my appetite اشتهام کور شد

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straighten: صاف کردن راست کردن، درست کردن، مرتب ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herd: گله . رمه، جمعیت، گرد آمدن، جمع شدن ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extrusion: خروجی، بیرون زدن، اخراج، بیرون اندا ...

٦ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harmonica: سازدهنی، الت موسیقی شبیه سنتور

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash: پول نقد نقد کردن، پول رایج، چک، حوا ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash: money, brass ( Northern English dia ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort: I am out of sorts روبه راه نیستم

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

history: تاریخ تاریخچه، سابقه، پیشینه، ( طب ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

history: History repeats itself تاریخ تکرار ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: قسمت تحتانی، نشیمنگاه پایه، ته، زیر ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurance: Third party insurance بیمه شخص ثالث

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trench: ditch, channel, drain, excavation, ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remember: به خاطر آوردن، به یاد آوردن، به خاط ...

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draft: پیش نویس کردن، طرح اولیه را نوشتن؛ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forbidden: It is strictly forbidden اکیدا ممنو ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useful: سودمند، مفید، با فایده، کارا، موثر، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pipeline: tube, conduit, duct, passage, pipe ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invent: اختراع کردن . از پیش خود ساختن، ساخ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross: وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن. متق ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotation: چرخش، دوران، گردش به دور، حرکت وضعی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: بریدن بریدن، گسیختن، گسستن، چیدن، ز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obliquus: مورب. کج. اریب. غیر مستقیم. مایل . ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disturb: مزاحم شدن، ( تمرکز، خواب، آرامش کسی ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceremony: The ceremony was all pomp, no romp ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know: Who knows what tomorrow holds انسان ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hail: تگرگ طوفان تگرگ، تگرگ باریدن، سلام، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: Measure is medicine نه چندان بخور ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bother: زحمت دادن. دردسر دادن، مخل آسایش شد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measure: quantity, allotment, allowance, amo ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break into: His face broke into a radiant smile ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bother: Do not bother اصطلاحا یعنی: باشه، ع ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gut: paunch, belly, potbelly, spare tyre ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gut: جرات بنیه، نیرو، شکنبه، ( در جمع ) ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

false: نادرست. دروغین، دروغی، کاذب، دروغ، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: interchange, barter, change, conver ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbor: shelter, asylum, cover, covert, har ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harness: They will never go in double harnes ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toy: اسباب بازی سرگرمی، بازیچه، عروسک، ب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: topic, affair, business, issue, mat ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

navigate: ناوبری کردن، کشتیرانی کردن، هدایت ک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nervous: عصبی، دستپاچه، متشنج، دستپاچه، روان ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wish: As you wish هر طور مایلی، هر طور دو ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wish: آرزو کردن خواستن، میل داشتن، آرزو د ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verdict: حکم رای هیات منصفه، فتوی، نظر، قضاو ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captivating: attractive, alluring, appealing, be ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

property: possessions, assets, belongings, ca ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lack: shortage, absence, dearth, deficien ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lack: He is lack of mind طرف خله، مغزش کا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come down: Boil down :: To be handed down or ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taste: flavour, relish, savour, smack, tan ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taste: مزه؛ مزه کردن، مزه دادن چشیدن، لب ز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

framing: کامپیوتر: یک فرایند ارتباطات که تعی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mark: نمره. نشان کردن، مارک ( واحد پول کش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put: place, deposit, lay, position, rest ...

١ هفته پیش

مدال‌های دکتر رسولی