دکتر رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relentless: مداوم، سرسخت، بی امان، پیگیر، سنگدل ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

early: premature, advanced, forward, untim ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rat: I smell a rat here اصطلاحا یعنی: من ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rat: موش؛ خبرچین موش صحرایی، آدم موش صفت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rat: موش؛ خبرچین موش صحرایی، آدم موش صفت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rat: موش؛ خبرچین موش صحرایی، آدم موش صفت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reason: It stands to reason به عقل درست درم ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reason: cause, aim, goal, grounds, incentiv ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dough: money, bread, cash, chips, coin, cu ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pavement: hard level surface or path at the s ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

individual: فرد، شخص انفرادی، اختصاصی، تک، منحص ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offspring: فرزندآوری، بچه داری، بچه داشتن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picture: Clinical picture تشخیص بالینی

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rude: گستاخ، جسور. خشن، زمخت، ناهموار، خا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dessert: دسر، پس غذا، میوه ژله بستنی یا شیری ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

migrate: move, emigrate, journey, roam, rove ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absent: مفقود، غیرموجود، ناپیدا، گم، پریشان ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: Free loader مفت خور🐷

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: رایگان، مفت، آزاد، رها، بدون. . . . ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free: Free loader اصطلاحا در معنای آدم مف ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grim: ناخوشایند ترسناک، شوم، عبوس، سخت، ظ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cringe: چاپلوسانه فروتنی کردن، انقباض غیر ا ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account: description, explanation, narrative ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attain: He attained his aim به مراد خود رسی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confer: مشورت کردن، تبادل نظر کردن هم رایزن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smooth: نرم، لطیف . روان، سلیس، سطح صاف، قس ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperflexion: اصطلاحی در ارتوپدی به معنای خمش بیش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefactor: صاحب خیر، ولینعمت، نیکوکار، بانی خی ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: Habit is second nature ترک عادت موج ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: set off, activate, cause, generate, ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorry: You will be sorry پشیمون میشی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorry: regretful, apologetic, conscience - ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind: I changed my mind نظرم تغییر کرد

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind: intelligence, brain ( s ) ( informa ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind: Mind your eye بپایید، بپا. .

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind: ذهن؛ مواظبت کردن، ملتفت بودن، اعتنا ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take after: He takes after his father قیافه اش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gorge: خندق بلا را پر کردن، دلی از عزا درآ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip: پاس سریع و کوتاه، پرش طول با پشتک ب ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concern: نگران کردن؛ نگرانی. تشویش . دلواپس ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: رسم کردن، کشیدن؛ مساوی کردن بیرون ک ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die: A bad thing never dies بادمجون بم آ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrap: تراشیدن، افتاده های اهن، اسقاط اهن، ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

frilly: دارای تزیینات. دارای زوائد. پر زرق ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismal: gloomy, bleak, cheerless, dark, dep ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derive: مشتق شدن. استنتاج کردن، نتیجه گرفتن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: هدر دادن، اسراف کردن افت، قراضه، تض ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pour: ریختن، سرازیر کردن جاری شدن یا ساخت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

degeneration: فساد. تخریب. نابودی. خرابی. تباهی. ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloom: رشد انفجاری، شکوفه کردن، گل دادنی، ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: pay ( someone ) back, get even with ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: استراتژی، تدبیر راهبرد، خط مشی، فن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: sway, lurch, pitch, reel, roll, swi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle: تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، ت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

associate: ارتباط دادن متحد، شریک شدن، هم پیون ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignore: He ignored the act اون به روش نیاور ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: things, belongings, effects, equipm ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield point: در مهندسی نخستین نقطه در نمودار تنش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juggle: تردستی . شعبده، حقه بازی، شیادی، چش ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blue: , You look blue پکری ، چته تو ، کش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitration: تحکیم، نتیجه ء حکمیت، رای بطریق حکم ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compliment: تعارف، درود، تعریف کردن از praise, ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helpless: Helpless بیچاره، درمانده، فرومانده، ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belive me: بمن اعتماد کن. باورم کن. راست میگم. ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contact: تماس گرفتن، ارتباط برقرار کردن کنتا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stake: تیر چوبی. میخ چوبی، دستک، تیرک، ستو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن؛ پذیرفتن در آغوش گرفت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baseball: ٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abnormal: unusual, atypical, exceptional, ext ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tower: برج ( مثل برج ) بلند بودن، معماری: ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: علاوه بر ترجمه دوستان عزیز این واژه ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evidence: مدرک، اثبات بینه، شاهد، دلیل، گواه، ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispute: بحث و مشاجره. تنازع، منازعه، مجادله ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adrift: دستخوش طوفان، غوطه ور ( روی اب ) ، ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosmic: وابسته بگیتی، کیهانی، مربوط بعالم ه ...

٢ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: اقامه، برقراری، القا کردن، کسب کردن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obvious: واضح، بدیهی، مشهود. آشکار، هویدا، م ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maldescent: ناقص فرود/نزول یافته

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credentials: استوار نامه، گواهی نامه، اعتبار نام ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: vibrate, bump, jar, jolt, quake, ro ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: تکان دادن. لرزاندن، نوسان، ارتعاش، ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

example: I made an example of him پدرشو درآو ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alley: کوچه، پس کوچه، گذر، خیابان کوچک، ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrible: ناخوشایند، بسیار بد وحشتناک، وحشت آ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convey: communicate, disclose, impart, make ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supreme: highest, chief, foremost, greatest, ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nostalgic: sentimental, emotional, homesick, l ...

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: assemble, cluster, congregate, conv ...

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lack: فقدان، کمبود. عدم، نبودن، نداشتن، ا ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humble: He is a humble man اون آدم خاکی هست ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evict: فیصله دادن، مستردداشتن، بیرون کردن، ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counter: پیشخوان؛ شمارشگر گیشه، دستگاه شمارن ...

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

factors: Factor در معانی مفرد به شرح ذیل است ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allowance: I don't get allowance from my Dad a ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in ages: I haven't seen you in ages خیلی وقت ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brunch: غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای نا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump: !Take a running jump کور خوندی! خر ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

say: That goes without saying لازم به گف ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

justify: توجیه کردن. هم تراز کردن، قضاوت کرد ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: Purpose به معانی :هدف، مقصود مفاد، ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imagine: فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activate: فعال کردن. به فعالیت پرداختن، به کا ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: وقفه فاصله تاکتیکی، فاصله، مدت، فرج ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trench: معبر، گود ساختمان، حفر کردن، سنگر ک ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade: داد و ستد، کسب و کار، تجارت. بده بس ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provide: supply, cater, equip, furnish, outf ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: خودبه خود. خود انگیز، بی اختیار، فو ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

will: وصیت. میل . اراده . خواسته. مشیت، ا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value: قیمت، ارزش مقدار ( در ریاضیات ) ، ب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sinister: گمراه کننده، بدخواه، کج، نادرست، خط ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life: Life begins at forty تازه اول چل چل ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: I need you by my side میخوام کنارم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: A bird in hand is worth two in the ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: A word before is worth two after جن ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pavement: پیاده رو. رهفرش، سنگفرش، علوم مهندس ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replicate: copy, duplicate, mimic, recreate, r ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glitter: تابش، تلالو، درخشندگی، درخشش، براق ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collaborate: work together, cooperate, join forc ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wish: want, aspire, crave, desire, hanker ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: certain, convinced, decided, defini ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: جمع کردن، خالی کردن آشکار، زلال، صر ...

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readapted: مجددا تطبیق داد، دوباره مطابقت داد، ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absence: غیبت. نبودن، حالت غیاب، فقدان، روان ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absence: غیبت نبودن، حالت غیاب، فقدان، قانون ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: علاوه بر ترجمه دوستان عزیز این واژه ...

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: flames, blaze, combustion, conflagr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reputation: شهرت، اعتبار آبرو، خوشنامی، اشتهار، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investment: transaction, speculation, venture ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: They don't hit it off با هم نمیسازن ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: اجازه دادن. رخصت دادن، ستودن، پسندی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temple: shrine, church, sanctuary

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cram: پرکردن، چپاندن، خودرا برای امتحان ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره علاقمند ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: چیز ماده، کالا، جنس، مصالح، پارچه، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignore: overlook, discount, disregard, negl ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: امتیاز نقطه گذاری کردن، دماغه، دلال ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quickly: Quickly come, quickly go باد آورده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumspect: cautious, calculating, careful, cha ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: الکترونیک: تحریک کردن، راندن، گردان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibit: display, demonstrate, express, indi ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trust: اعتماد داشتن ایمان، توکل، اطمینان، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent: بینابین، متناوب، نوبت دار، نوبه ای، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent: periodic, broken, fitful, irregular ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evacuation: تخلیه برون ریزی، اخراجات، تهی سازی، ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle: تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: It doesn't answer my purpose به درد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contact: Contact lens لنز چشم ، لنز روی مردم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره. منافع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrast: اختلاف، تفاوت رنگ زمینه، هم سنجی، م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induration: سفتی، سختی، استحکام، خشکی، بی دلی، ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moon: کره ماه مهتاب، ماه زده شدن، سرگردان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: پیوند وصل کردن، متصل کردن، چسباندن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnitude: importance, consequence, greatness, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

considerably: به طور قابل ملاحظه ای، نسبتا زیاد. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theory: ٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احت ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remember: Remember me to your father, please ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خواستار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crucifixion: تصویر حضرت عیسی بر بالای صلیب، مصلو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foretell: پیشگویی کردن، ازپیش اگاهی دادن، از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staunch: وفادار. ثابت قدم. بی منفذ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: اندام، هیکل نگاره، هیکل، پیکره، تند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock: خروس پرنده نر ( از جنس ماکیان ) ، ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: lowest part, base, bed, depths, flo ...

١ ماه پیش

مدال‌های دکتر رسولی