دکتر رسولی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort: نوع، دسته بندی کردن جور کردن، دسته ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: penetrate, chop, pierce, score, sev ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnitude: بزرگی. دامنه، حیطه عمل، کشش، شدت، ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a while: مدتی است. . . . ، زمان طولانی است. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knight: اسب در شطرنج، قهرمان، شوالیه، نجیب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: تسکین بخشیدن . راحت کردن، تعویض نگه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futon: تشک ، رختخواب یا زیرانداز خواب که خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow: توخالی گودال، میان تهی، گود افتاده، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surprise: تعجب کردن؛ شگفتی غافلگیری، غافلگیر ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

productivity: بهره وری، بازدهی، فرآورش، حاصلخیزی، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hussy: دختر جسور، دختر گستاخ

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glans: سر آلت تناسلی مردانه، حشفه، کلاهک آ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordeal: تجربه امتحان سخت برای اثبات بیگناه، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposition: Propositionلایحه قانونی طرح، موضوع، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade: داد و ستد، کسب و کار، تجارت مبادله ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortify: humiliate, chagrin, chasten, crush, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transformation: تبدیل، دگرگونی، تغییرشکل، تغییرماهی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transformation: change, alteration, conversion, met ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negotiator: مذاکره کننده، چانه زن، معامله گر، ط ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

libertine: هرزه، افسار گسیخته، کسیکه پابند مذه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gunk: ماده کثیف و چسبناک، ماده چرب، علوم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fetus: جنین، رویان . موجودی در حال تکامل د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstraction: تجرد، پریشان حواسی، اختلاس، دزدی، ر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abstraction: مفهوم. تصور کلی، راه کار، تدبیر، رو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infiltrate: نفوذ کردن در منطقه، تراوش کردن، نشر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dewy: شبنم دار، ژاله دار، ترکرده، مرطوب، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrust: فشار محوری، بار محوری، فشار دادن به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brittle failure: گسستگی ترد و شکننده. از هم گسیختگی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find: discover, come across, encounter, h ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstract: انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجرید ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hub: مرکز. کانون. قطب. برجستگی، ناف، کاس ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magistrate: judge, J. P. , justice, justice of ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split: He split hairs too much اون خیلی گی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: درخواست کردن، اعمال کردن. صدق کردن، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

campaign: پویش، کمپین مبارزه انتخاباتی، حمله، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: عالی، ممتاز عالی، بسیارخوب، شگرف

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ACE: You always get an ace in different ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obvious: evident, apparent, clear, conspicuo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see: I see what you mean منظورت رو میفهم ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invasive: تهاجمی هجوم کننده، تاخت و تاز کننده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

category: دسته، گروه نوع، قلم، جنس، طبقه اجنا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friend: Close friendدوست نزدیک Bosom friend ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draft: outline, abstract, plan, rough, ske ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slop: Slop هر نوع لباس گشاد رویی، روپوش ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: power, beef, energy, force, might, ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: ridiculous, crazy ( informal ) , fa ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: تا اندازه ای، تا یک اندازه، اندکی. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devour: eat, consume, gobble, gulp, guzzle, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come: You had it coming to you تا چشمت کو ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: to make a high or musical sound by ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: intoxicated, boozy, canned, disguis ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split: تقسیم کردن دو نیم کردن، میله های با ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: همیشگی، پایا مداوم، پایدار، ثابت قد ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbor: لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه داد ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

program: برنامه، نرم افزار؛ برنامه تلویزیونی ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chive: تعقیب کردن، اذیت کردن. پیازچه، پیاز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dislike: بی علاقگی دوست نداشتن، بیزار بودن، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minute: دقیقه ، لحظه، دم، آن، بسیار خرد، ری ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

versatile: چند کاره. چند منظوره . فراگیرنده، د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yeast: foam, froth, lather, spume, suds مخ ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aback: قهقرایی، به عقب، غافلگیر، ناگهان، ( ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: وحشتناک . ترسناک، هولناک، مهیب، عظی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: درخواست کردن، اعمال کردن. صدق کردن، ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copyright: حق چاپ و نشر. حق تالیف و تصنیف، حق ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beg: ?I beg your pardon لطفا حرفتون رو ت ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launcher: سکوی پرتاب، وسیله پرتاب موشک، پرتاب ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lineage: ancestry, blood, descent, extractio ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lineage: خوی، مزاج، نسبت، خویشاوندی، دم، نسب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

betrayal: disloyalty, deception, double - cro ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstraction: idea, concept, formula, generalizat ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compass: وسعت، جهت یاب، تدبیر کردن، نقشه کشی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: توانایی های خود را به رخ کشیدن، پز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fetus: a baby or young animal before it is ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AIR: atmosphere, heavens, sky - wind, b ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enquire: پرسیدن، تحقیق کرد. بازجویی کردن، جو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: کنار، جنب جهت، پهلو کناره، طرف، سمت ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enucleation: تخلیه چشم

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resident: مقیم، ساکن . مستقر، کامپیوتر: مستقر ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acme: اوج، ذروه، قله، منتها ( درجه ء ) ، ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: My beloved یکی یدونه من، محبوب من، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogy: غول، لولو، دیو، جن، شیطان

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

palatable: مطبوع به ذائقه، خوش طعم، لذیذ، دلپذ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: complicated, complex, convoluted, e ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recalcitrant: مقاوم . خودمختار. چغر. بد بدن. کله ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extirpation: دفع، ریشه کنی، نابودی

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fed up: I am fed up from him من از دستش ذله ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: تبلیغ کردن ( برای کالا یا خدمات ) ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: genuine, actual, authoritative, bon ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: things, belongings, effects, equipm ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulation: ضابطه. قانون. کنترل، نظارت. مقررات ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pigeon: کبوتر، محبوبه، دختر جوان، ترسو، ساد ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cargo: load, baggage, consignment, content ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kayak: کایاک، قایق پارویی اسکیموها، ورزش: ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stew: تاس کباب؛ پختن آرام در ظرف در بسته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy: Take it easy man بی خیال شو مرد🤒

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peripheral: incidental, inessential, irrelevant ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: task, appointment, commission, duty ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong band: نوار قوی ( در ارولوژی )

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intestinal: روده ای، امعایی، روده دار، مجرای گو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recalcitrant: مقاوم . خودمختار. چغر. بد بدن. کله ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub: مالیدن سودن، ساییدن، پاک کردن، اصطک ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: I rock you = I love you دوستت دارم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: see, detect, discern, discover, not ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: مشاهده کردن . معاینه کردن، اظهار عق ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: essence, crux, drift, gist, heart, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kneel: زانو زدن به نشانه احترام یا ضعف به ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: مدیر. عملگر. مدیر عامل، مدیر اجرایی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valid: معتبر، موجه. موثق. نافذ، قابل قبول، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulceration: پارگی، زخم، ایجاد زخم یا قرحه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

among other: از جمله. . . .

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pericentric: دور مرکزی، در اطراف مرکز، پری مرکزی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

descended: نزول یافته، پایین آمده، نازل شده، ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plunder: به زور چپاول کردن، چپاول، تاراج، یغ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: قسمت تحتانی، نشیمنگاه. پایه، ته، زی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasion: If the occasion arises اگر فرصتی دس ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radial spoke: پره های شعاعی، رادیال اسپوک در ارول ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funnel: دودکش ناو، قیف، دودکش، بادگیر، شکل ...

٢ ماه پیش

مدال‌های دکتر رسولی