تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوستان عزیز دقت بفرمایید این کلمه" صفت" هست، پس معانی زیر میتونن مناسب باشن. . . باهوش، مخترع، مبتکر زرنگ، نوآور، پرابتکار نابغه، ماهر، خلاق

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. شکسته، ویران شده، خرد شده ۲. علیل، بیمار، ضعیف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

SCHOOL [transitive] British English to put school children in groups according to their ability Synonym : track American English —streaming noun [unc ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوراخ، حفره، فضای خالی Trees with many cavities are extremelyimportant habitats for insects predators . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Flies مگس ها Fly ( فعل ) پرواز کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای بستن، چفت کردن، قفل کردن در هم ممکنه باشه to lock a door or window by sliding a bolt across بر اساس کتاب کمبریج 17 تست اول they had no w ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. انتقال دادن ( اطلاعات ) to give someone a piece of information that someone else has given to you ۲. دادن، سرایت دادن ( بیماری ) to give someth ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم فعل هست و هم اسم * در جایگاه فعل معنای نیاز داشتن دارد As a verb means NEED or WANT

پیشنهاد
٠

دوستان عزیز دقت بفرمایید ک عبارت صحیح It is worth noting that هستش که به اشتباه nothing نوشته شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دماغه; به پیشروی خشکی در آب گویند. برعکس واژه خلیج که به معنای پیشروی آب در خشکی است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفت های انتسابی ( مثل زیبایی، قد و آنچه انسان در بدست آوردن آنها دخیل نبوده ==> درمقابلِ صفت های اکتسابی ک هر فرد خودش کسب کرده، هنر یا تحصیلات، . . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آقای پوریا جسارتا املای mediocre رو اشتباه نوشتین اما از لحاظ هم معنی بودن درسته ب مفهوم معمولی و متوسط

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Those who study traditional stories پژوهشگر داستان های قدیمی، سنتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take over, promise به عهده گرفتن، متعهد شدن، قول دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Insolation : جداسازی، ایزوله کردن، کناره گیری insulation: عایق بندی کردن * لطفا تفاوت رو دقت بفرمایید*

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Idiom ۱. روشن کردن آتش ۲. شلیک کردن ۳. انتقاد کردن از کسی ۴. امتحان کردن چیزی ۵. عکس گرفتن ( informal )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فکر کردن I'll have a think about it and let you know بهش فکر خواهم کرد، و بهت خبر میدم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به معنای exhibit: ارائه دادن، ب نمایش گذاشتن هم میتونه باشه البته اینها دور از مفهوم بالیدن نیست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درک نفس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ی سطح ملایم تر از I dont give a shit 🙂

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Hooking up میتونه به معنای سکس داشتن باشه و hookedup به معنای اتصال ( مثل دو چیز الکترونیکی ) چندان هم از هم دور بنظر نمیان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

to find hidden or forgotten information by careful searching میشه گفت: بررسی مجدد اطلاعات، پیدا کردن اطلاعات هم معنی میده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی بد نام، ننگ هم میتونه باشه My stepdad didnt want to have a brand new baby

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک متل ارزان قیمت یا ، یک ملک بسیار قدیمی در حال خراب شدن، و در یک منطقه در حال زوال شهر واقع شده است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی احساس شرمندگی بر اساس کتاب word skill adv. چاپ اول. درس 5

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نوعی معنی رد شدن، عبور کردن هم میتونه بده The car missed me by inches

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه گفت همون "کروکی کشیدن" بعد از تصادف، ب هدف درخواست پول از بیمه هستش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to hide ( something that is illegal, embarrassing, or wrong ) مخفی کردن، پنهان کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Being IN denial با حرف اضافه in در وضعیت انکار، وقتی کسی چیزی رو نمی پذیره یا اصطلاحا زیر بار نمیره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٩

مشتاقم بدونم چرا نظرات آقا یا خانم عجمنده همچنان ثبت میشه. بنظر ایشون از یک ایران دیگری اومدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جانبدارانه، طرفدارانه میتونه هم معنی partial باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصطلاحا" رو مخ"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جای تعحب نداره، تعجب نداره دقت کنین بعدش جمله باید بیاد No wonder I never go there

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طرح خام، طرح اولیه ( در مورد داستان ) مثلا: the story - writing team and the artist who produces crude drawings of initial ideas

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکسته شد مثلا: the world freestyle record being broken