پیشنهادهای یع (٢٠)
فرد حقیر
حاضر جواب
پخش شده یا وا رفته Smudged make up ارایش پخش شده
Lame مسخره، لوس.
کج کردن. خم کردن مثلا: He tilted his head to the side سرش را به یک سمت کج کرد.
مشکل کنترل خشم
رنگ کرمی
میتونه به معنی لباس با طرح چارخونه هم باشه
Hooded eyes اینجا به معنی چشم خمار یا نیمه باز میتونه باشه
با سرعت دویدن
پی نوشت پ. ن
مخفف eyebrows ابرو ها
یکم میخوای؟ I held the bottle toward him. "Want some. . ?"
"He held my waist "tightly کمرم رو "محکم" نگه داشت
میسوزد My wounds stings زخم هام میسوزه
میتونه به معنی بند یا طناب هم باشه I pulled on the restraints
در چت های عامیانه مینویسند fr For real همون "حق" که خودمون استفاده میکنیم
بیهوش شدن بی حال شدن یک اصطلاح است که وقتی در مبارزات حریف بیهوش میشود استفاده میشود He knocked out while fighting
عشق ممنوعه
هر کسی که موی خرمایی داره