پیشنهادهای Mahdi (٦٨)
مانده به
رد شدن
رئیس، فرمانده، رهبر
مگر آن که
به کلی، کاملا
رسیدن به قرار ملاقات
معمولی، ارزان مثال :casual food ترجمه :غذای معمولی و ارزان
مملو از، پر از
امری عادی است، مسئله ای عادی است
در آن نزدیکی
بیش از، بیشتر از
از بسیاری از
به سمت چیزی بودن. مثال :My window looks to the east معنی : پنجره من به سمت شرق است.
جفت و جور بودن
مواد غذایی
مفاصل یا محل اتصال دو یا چند استخوان دست
به این ترتیب
قیچی شمشاد زن
مخفف عبارت subject to هست. در ریاضی به صورت s. t یا . s. t نوشته میشه و معنی ( به شرطی که ) میده.
شروع به لرزیدن کردن ( از سرما، ترس و غیره )
قسط دادن، قسط پرداخت کردن
نزدیک بودن
در فیلم و سریال : کپی
شامل
بعضی اوقات برای صدا زدن مامان در آمریکا استفاده میشه
بعضی اوقات برای صدا زدن مامان هم در آمریکا استفاده میشه
بعضی اوقات برای صدا زدن بابا در آمریکا استفاده میشه.
بعضی اوقات برای صدا زدن مامان هم در آمریکا استفاده میشه
صحنه نمایش
روزی روزگاری
در نظر گرفتن
مدیریت کردن
عبور کردن
از راست به چپ و از چپ به راست
مونتاژ شدن، سرهم شدن
به فردی میگویند که رفتار دور از ذهن را از خود نشان میدهد مثلا اول خود را به عنوان فردی مهربان و مهمان نواز معرفی میکند ولی بعدا سطحی از خشونت و بی رح ...
به عبارت دیگر
کودکان 1 تا 3 سال را شامل میشه.
باد کردن
افت کردن
جان تازه بخشیدن
سوپر گل در فوتبال
فهرست، لیست
بدون هیچ
اولین جا یا مکانی که فرد میره تا پروسه یا روند انجام کاری را شروع کنه. مثال: The general practitioner is a first port of call for people with all man ...
تاکید کردن بر روی به یاد داشتن حقیقت مهم توسط فرد
عارضه، بیماری
رشد، گسترش
تولید کردن، منتشر کردن، ایجاد کردن مثال:The author pumps out a book every year
آشفتگی، بی قراری