تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

written permission from a teacher for a student to be out the classroom and in the halls of the school

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان این طور هم ترجمه کرد: یکی در میان موفق مثل: . and hit - and - miss humor. . . . . . و شوخ طبعی ای ( شوخی هایی ) که یکی در میان جواب می دهد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشانوجوان معمولا بچه های 9 تا 12 ساله که هنوز به بلوغ نرسیده اند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشانوجوان معمولا بچه های 9 تا 12 ساله که هنوز به بلوغ نرسیده اند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدیمی هم معنی می دهد. مثل ol’ trial and error

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلق یک جهان خیالی اما باورپذیر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا ساکت کاملا بی صدا extremely quiet

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

( به عنوان صفت ) پر از شور و حال

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عامیانه این معانی را هم می دهد: مرد ترسو، مرد ضعیف، مردنما Slang. A man regarded as weak, timid, or unmanly.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طعمه، قربانی، هدف، شکار معنی تحت اللفظی �شکار مجاز� هم گاهی وقت ها بد نیست. n. a person who is the aim of an attack ( especially a victim of ridic ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفتاری دوسره، محذوریت مضاعف یا پیوند دوگانه ( انگلیسی: Double bind ) نوعی تنگنا در ارتباطات است که در آن فرد ( یا گروه ) دو یا چند پیام متعارض دریاف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It can be used to indicate that a topic of discussion is about work or working. For example: "When it comes to working, they have always exceeded exp ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اظهارنظرهای توهین آمیز نسبت به انتخاب ها یا سبک زندگی یک فرد ( که گاهی مبنای استدلالی هم دارد ) در حالت کلی می شود توهین و تحقیر هم ترجمه کرد. Pe ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به شدت آزاردهنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صمیمانه، عمیق، مشتاقانه EARNEST � PROFOUND � WHOLEHEARTED � INTENSE

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاری از اعتماد به نفس فقدان اعتماد به نفس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ندرت این معنی را هم دارد: مقاوت کردن در برابر انتقاد resist or withstand wear, criticism, etc. ; stand up, hold water

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذکر ذکر گفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unpleasant experiences that put one's endurance and strength to the test. Everyday events that would be tiresome or redundant to recount. I went t ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عامیانه و در ابتدای جمله می شود این طور هم معنی کرد: حالا هرچی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخفی شدن v. To seek refuge in a secret place, especially to evade a pursuer. The gangsters hid out in a remote cabin until it was safe to return to ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. move downward and lower, but not necessarily all the way; descend, fall, go down The temperature is going down The barometer is falling The curtai ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( به صورت کلی می شود چنین معادل هایی را هم برایش استفاده کرد: ) سعی کردن، تلاش کردن مثل این جمله: we work to understand shame البته معنی دقیق ترش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادآوری یا پیام کوتاه "a quick note" is a perfectly acceptable phrase in written English. You can use it to indicate that you are writing a brief me ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را به شدت ترساندن فردی را تا سرحد مرگ به وحشت انداختن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. طرد شده ( از جامعه یا خانه ) 2. کشتی شکسته ( کسی که از غرق شدن کشتی جان سالم به در می برد )

پیشنهاد
٠

جوری رفتار کردن که انگار مهم تر از کسی هستید که واقعا هست. behaving as if you are more important than you really are. He's been getting too big fo ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قبل از صفت می شود این ها هم ترجمه کرد: کاملا، مطلقا، فوق العاده، خیلی مثل: خیلی خوب / Damn Good

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بغل جانانه، در آغوش گرفتن حسابی ( به نظرم منظور به شیوه قدیم است و در تضاد با در آغوش گرفتن های باب این روزگار ) I can be spelt Ole or Ol and it m ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مانع نویسنده، سد نویسنده، بلاک نویسنده ناتوانی در شروع یا ادامه نوشتن به دلایلی بجز فقدان مهارت اولیه یا تعهد the inability to begin or continue wr ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب ساده ترین راه برای رهایی از شرایطی دشوار extricate oneself from a difficult situation by choosing the simplest rather than the most honourabl ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد سریال: تماشای راحت، تماشای آسان easy to watch, eat, drink, etc. in large quantities. "Friends" is one of the most bingeable TV shows of al ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیوان مرده ای که تاکسیدرمی شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مواردی می شود ( میانسال ) هم ترجمه کرد. in American English of an unspecified age, but no longer young. usually said of women.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم به انجام کاری به تنهایی یک تنه عمل کردن to decide to do something by yourself, without help from other people: I decided to go it alone and s ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمل یا رفتاری پرجلوه و پرزحمت که معمولا برای جلب توجه و علاقه کسی صورت می گیرد. An especially elaborate, showy action, typically to win someone's l ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معصومیت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Crazymaking is when a person sets you up to lose, as in the examples above: You're damned if you do and damned if you don't. You're put in lose - los ...

پیشنهاد
٠

اصطلاحی که صورت های مشابه دیگری هم دارد و یعنی: هنوز انرژی زیادی باقی مانده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیشه تیله ها ظرف شیشه ای تیله ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سفره دل را بیش از حد باز کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم سرقتی کمدی A heist film is a movie that has an intricate plot woven around a group of people trying to steal something. Comic versions are ofte ...

پیشنهاد
١

توانایی کنترل کردن یا شکست دادن خیلی راحت فردی یا چیزی to be able to very easily control or defeat someone: He eats people like you for breakfast.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی دیگری هم دارد: بازیگر دوره گرد یا سیار بازیگری که به نقاط مختلف کشور سفر می کند و نمایش برپا می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نق زدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از چیزی قدرت یا جرات گرفتن She drew courage from her family's unwavering support.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضوع های روزمره ای که اغلب مردم سر میز آشپزخانه درباره شان صحبت می کنند: مقوله های روزمره و عادی مثال: نشان دادن خود عادی ام به تماشاگران - نمایش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

درک شده هم معنی می دهد به خصوص اگر قبل از یک مفهوم بیاید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجز معانی مورد اشاره دوستان می شود چنین هم ترجمه کرد: روبه رو شدن، رویارویی، مواجهه ( به خصوص در مورد بحث کردن )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجز دفاع کردن از حق خود که دوستان هم اشاره کرده اند به این معنی هم هست: نقشی را ایفا کردن act as best man, usher, or bridesmaid for someone at a we ...