نعیمه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there: معنی "بیا" و "دیدی" هم می دهد ther ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

black letter: حروف چاپی قدیمی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be false to one's fingertips: یک روده راست تو شکم نداشتن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنر چیدمان: - installation art

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human installation art: هنر چیدمان انسانی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

box hedge: پرچین جعبه ای

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glitter dust: - اکلیل

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he found a fellow: لنگه خودش را پیدا کرد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fold mark: - خط تاه ( روی لباس )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ironing mark: - خط اتو ( روی لباس )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقناع شدن: assuage - satisfy -

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانه سازمانی: council estate

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effective: ( اگر به عنوان صفتی در مورد شخص به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they don't give a damn: به کتف شان هم نیست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race through: - زود رد شدن از چیزی ( توجه نکردن ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pre stressed steel: فولاد پیش تنیده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stressed steel: فولاد تنیده

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فولاد تنیده: Stressed steel

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوچه بازاری: plebeian

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سه ماه یک بار: once a quarter

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand charging: - زورآزمایی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوا پسه: the chips are down

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting one's way: کار خود را کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn the talk away: حرف را عوض کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spark: - جوهره ی وجودی - جنم - استعداد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the damage is already too great: کار از کار گذشته است

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتاق پیشواز: greeting room

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سالن پیشواز: greeting room

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greeting room: - اتاق پیشواز - سالن پیشواز

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه بینا: half blind

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shouldering arms: - دوش فنگ

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heart in one's boots: معادل ضرب المثل فارسی �قلبم تو دهنم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bow tied: پاپیون زده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shady deal: illegal or dishonest deal معامله ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yield to fate: - تسلیم سرنوشت شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine featured: - ریز نقش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some pennies take time to drop: بعضی دوهزاری ها دیر می افتد. دوهزا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memory slip: فراموش کاری

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the hard campaign on trust: - بنا را بر اعتماد گذاشتن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead good: - محشر، معرکه، عالی، خیلی خوب

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upper air observation: - رصد جو بالا

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upper air analysis: - تجزیه و تحلیل جو بالا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper air: - جو بالا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جو بالا: upper air

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upper air climatology: - هواشناسی جو بالا

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beaten earth: - خاک کوبیده - خاک غلتک خورده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wonder: I wonder . . . نمی دانم . . . در ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's a good lad: آفرین پسر خوب

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقربه ساعت: clock hand

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

count for anything: - به حساب آمدن - مهم بودن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trumpeting: - شیپورمانند - شیپوری

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mending a fence: - کدورت ها را برطرف کردن کدورت ها ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mending a fence or two: - کدورت ها را برطرف کردن - کدورت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punch one’s light out: - مشت زدن طوری که فرد از هوش برود ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worry one's head: - فکر را درگیر کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as for you: as it is for you/like for you - تو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

and as for you: تو هم که . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این هم از: Call it. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on an impulse: - بی مقدمه ( بدون فکر و برنامه قب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking tribute: مثال زنده ای از چیز پرافتخاری بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horse sense: باشعوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tip out: - خالی کردن چیزی ( ظرف یا کیف و . . ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as the next man: مثل هر فرد دیگری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as the next person: مثل هر آدم دیگری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کارت زرد: yellow card

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کارت قرمز: red card

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chirrupy: خوش صحبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرچ شدن: go broody

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maybe later: - باشد برای بعد - فعلاً نه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

semiliterate: - کم سواد - نیمه باسواد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خشکم زد: i looked blank

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lively discussion: ّ - بحث داغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not to mention the fact that: - بماند که . . . - نیاز نیست بگوی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welly in: - از جان و دل مایه گذاشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the pits: - بدتر از همه بودن چیزی که بدتر از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yowl: - زوزه کشیدن - عوعو کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superabundantly: خیلی به فراوانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رف ایینی: Aedicula

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have a second go: - دوباره امتحان کردن چیزی - تلاش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a second go: - تلاش دوباره ( برای انجام کاری )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only that morning: - تازه آن روز صبح . . . - همان صب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drive wild: - از کنترل خارج کردن - از خود بی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh shoot: - ای وای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احساساتی شدن: to become emotional

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what happens: چه اتفاقی می افتد؟ چی می شه؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am finished with you: - دیگر کاری با تو ندارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm finished with you: - دیگر کاری باهات ندارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگر کاری به کارت ندارم: i am finished with you

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is no more than the truth: - حقیقتی بیش نیست - عین حقیقت است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no more than the truth: - حقیقتی بیش نیست - عین حقیقت است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down the shops: - ( رفتن ) به مغازه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلم فنی: rapid قلمی که برای رسم فنی استفاده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راپید: - قلم فنی ( قلمی که برای رسم فنی اس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگار که دنیا را به کسی داده باشند: feel like a million bucks feel lik ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not know you are born: - ندانستن این که از زیر بته درنیامد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know i am born: - می دانم که از زیر بته درنیامده ام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to know you are born: - دانستن این که از زیر بته درنیامده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flat roof: سقف مسطح

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

creditable: باورکردنی و عین اصل چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیگار برگ: leaf cigarette

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leaf cigarette: - سیگار برگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

angle of approach: - زاویه تقریب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shade tree: - درخت سایه دار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whoomp: - صدای خوردن به جایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوتاه بیا: come off it

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rueful smile: - لبخند تلخ

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triple period: - کلاس سه زنگه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in less than no time: - خیلی سریع، خیلی زود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in less than: - تا آخرِ . . . - ظرفِ - در کمتر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stout heart: - دل و جرأت - بی باکی - رشادت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know a trick or two: To be knowledgeable about how best ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is the poorer for: - کی بیشتر ضرر می کند - کسی که از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that also goes for: - او هم همین طور

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that also goes for something: - آن هم همین طور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیخونک زدن: poke

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just what i said: - همین که گفتم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همین که گفتم: just what I said

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

main part: - نقش اصلی ( در نمایشنامه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i won't be much longer: - ( اصطلاحا ) من هم دارم می آیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give an earful: - گوشزد کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the trot: - در حال دویدن ( و با عجله ) کاری ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the old testament: - عهد عتیق ( قدیم )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the new testament: - عهد جدید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flee away: - پا به فرار گذاشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

envy of all: - چیزی که چشم همه را درآورده باشد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be envy of all: - چیزی که چشم همه را درآورده باشد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brace oneself against: If you brace yourself for something ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brace yourself against: If you brace yourself for something ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arms folded: دست به سینه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloth eared: اصطلاحا به معنی کر و نفهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goal kick: - ضربه دروازه - ضربه آزاد به سمت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tottenham hotspurs: - نام باشگاه فوتبال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it in your stride: If you take something in your strid ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it in one's stride: If you take something in your strid ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surely not: - مسلم است که نه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall about laughing: - از خنده غش کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i couldn't help myself: - نتوانستم جلوی خودم را بگیرم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wish i had the sense: - کاش عقلم می رسید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well balanced diet: رژیم غذایی متعادل

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peary: - گلابی شکل

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill one's face: - پرکردن لپ، تپل کردن لپ ( اصطلاحا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a fit: - بی نهایت ناراحت شدن - تلخ شدن او ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not in favor: - نامحبوب - چیزی که طرفدار ندارد

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmistaken: - دقیق، درست، بدون خطا، اشتباه نشده ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رفع سوء تفاهم کردن: set the record straight

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say what you will about it: - هر چه می خواهی بگو - هر چه هم بگ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخواهی نخواهی: willy - nilly

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more properly: - یا بهتر بگوییم ( در جمله )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحصیلات عالیه: higher education

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on probation: - در دورة ازمایشی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pale complexioned: - رنگ پریده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memory match: - تطبیق حافظه ( نوعی بازی )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to look at home: - آشنا به نظر رسیدن - غریبه به نظ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dazzling light: - نوری که چشمم را می زند نور خیر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know in one's bones: از عمق وجود حس کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iddali: - نوعی کیک برنج که به عنوان صبحانه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iddena: - نوعی کیک برنج که به عنوان صبحانه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stumblingly: - با لکنت گفتن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

housing scheme: - طرح مسکن سازی ( برای تهیه مسکن یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبه قاره ای: subcontinental

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tartly: - تند - درجا

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is it to be: - کدام اش؟ ( عامیانه )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer studies: - مطالعات بازار - مطالعات مصرف کن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disbelievingly: - ناباورانه - به طرز باورنکردنی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open gutter: - ناودان روباز - ناودان باز

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

develop a taste: - علاقه پیدا کردن به یک خوراکی مثل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افسر وظیفه: non - commissioned officer

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افسر درجه دار: non - commissioned officer

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boxwallah: - مدیر عامل نخبه یا برجسته - دستف ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too great a: - بیش از آنچه باید

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the battle is joined: - جنگ بین نیروهای مسلح بزرگ - نبر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naval engagement: - نبرد دریایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrevenged: تلافی نشده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revenged: تلافی شده

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think along the line: - طور خاصی فکر کردن - با توجه به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human possibility: - این که آدمی می تواند یا نمی تواند ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

training camp: - اردوگاه آموزشی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prestamped: - از قبل تمبر شده ( در مورد نامه )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swivel stand: استند گردان

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticolonialism: مخالف استعمارگرایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticolonialist: مخالف استعمارگرایی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose one's flow of words: رشته کلام را گم کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost his flow of words: رشته کلام از دستش رفت

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flow of words: رشته کلام

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pounded earth: خاک کوبیده شده

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خاک کوبیده: pounded earth rammed earth

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاک کوبیده شده: pounded earth

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental exercise: - ورزش فکری - ورزش ذهنی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then and later: - از آن موقع به بعد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از ان موقع به بعد: then and later

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

masquerader: - نقاب پوش - بالماسکه پوش

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast down: - دل و دماغ را از دست دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lenin: ولادیمیر لنین، سیاست مدار انقلابی و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

british east india company: - شرکت هند شرقی بریتانیا - کمپانی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوسا: Dosa

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deal a bad hand: - گره افتادن در کار

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the caribbean: - منطقه کارائیب

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسااستعمار: post colonial

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسااستعماری: post colonial

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسااستعمارگرایی: post - colonialism

٦ ماه پیش

مدال‌های نعیمه